کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هموس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هموس
لغتنامه دهخدا
هموس . [ هََ ] (ع ص ) به شب رونده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شیر شکننده شکار را. || شیر نرم گیرنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
هموص
لغتنامه دهخدا
هموص . [ هََ ] (ع ص ) رجل هموص الفؤاد؛ مرد شوریده دل . (منتهی الارب ).
-
حموص
لغتنامه دهخدا
حموص . [ ح ُ ] (ع مص ) فرونشستن آماس جراحت .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بشدن آماس . (تاج المصادر بیهقی ). || کم شدن تیزی جنبش بازپیچ . || بنرمی بیرون کردن خاشاک از چشم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).