کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هموار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هموار کردن
لغتنامه دهخدا
هموار کردن . [ هََ م ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صاف کردن . تسطیح کردن . (یادداشت مؤلف ) : هموار کرد موی و بیفکند موی زردچون بچه ٔ کبوتر منقار سخت کرد. ابوشکور.تربت وی را با زمین هموار کردند. (قصص الانبیاء).می کند هموار سوهان تیغ ناهموار راهرکجا باید درشت...
-
واژههای مشابه
-
smooth curve
خم هموار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
smooth manifold
خمینۀ هموار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمینهای که ساختار مشتقپذیریِ موضعی آن هموار باشد
-
smooth morphism
ریختار هموار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ریختار تخت f از X به Y بهطوریکه به ازای هر نقطۀ y از f-1(y) ،Y یک طرح هموار باشد
-
صاف و هموار
فرهنگ واژههای سره
هموار
-
piecewise smooth curve
خم تکهایهموار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمی که بهجز در تعدادی متناهی از نقاط، پیوسته مشتقپذیر باشد
-
راه را هموار کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أخْلي الطّريقَ
-
برخود هموار كردن
دیکشنری فارسی به عربی
استكانة
-
نرم و هموار
فرهنگ گنجواژه
لطیف، آماده.
-
را بر خود هموار كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استكان ل
-
جستوجو در متن
-
مسطح کردن
واژگان مترادف و متضاد
صاف کردن، هموار کردن، تخت کردن ≠ ناهموار کردن
-
تسطیح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tastih ۱. هموار کردن.۲. پهن کردن.۳. هموار کردن زمین.
-
evened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقطع، هموار کردن، صاف کردن، واریز کردن، مسطح کردن