کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همهمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همهمه
/hamhame/
معنی
صداهای درهم و برهم از حیوانات یا مردم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
المشنگه، جنجال، سروصدا، غلغله، غوغا، ولوله، هنگامه، هیاهو
فعل
بن گذشته: همهمه کرد
بن حال: همهمه کن
دیکشنری
Babel, commotion, din, hubbub, noise, pother, racket, tumult
-
جستوجوی دقیق
-
walla
همهمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] گفتوگوهای نامفهوم پسزمینه
-
همهمه
واژگان مترادف و متضاد
المشنگه، جنجال، سروصدا، غلغله، غوغا، ولوله، هنگامه، هیاهو
-
همهمه
فرهنگ فارسی معین
(هَ هَ مِ) [ ع . همهمة ] (اِ.) صداهای درهم و برهم جماعت .
-
همهمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: همهمَة] hamhame صداهای درهم و برهم از حیوانات یا مردم.
-
همهمه
دیکشنری فارسی به عربی
ازيز , اضطراب
-
واژههای مشابه
-
همهمة
لغتنامه دهخدا
همهمة. [ هََ هََ م َ ] (ع مص ) خوابانیدن زن کودک را به آواز. (منتهی الارب ). || برگردانیدن آواز در سینه از اندوه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بانگ کردن شیر. (اقرب الموارد). || بانگ کردن رعد. || (اِ) سخن نرم و آواز خفی که فهمیده نشود مثل آواز گ...
-
همهمه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
دندنة
-
واژههای همآوا
-
حمحمه
لغتنامه دهخدا
حمحمه . [ ح َ ح َ م َ ] (ع مص ) بانگ کردن اسب تاتاری وقت جو خواستن . (منتهی الارب ). بانگ کردن بر ذون در طلب علف . (از اقرب الموارد). بانگ کردن اسب دروقت علف خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || بانگ کردن گاو نر برای گشنی . (منتهی الارب ). || (اِ) بانگ ...
-
حمحمه
لغتنامه دهخدا
حمحمه . [ ح ِ ح ِ / ح ُ ح ُ م َ ] (ع اِ) نباتی است یا گاوزبان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
حمحمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حَمحَمَة] [قدیمی] hamhame بانگ کردن چهارپایان.
-
جستوجو در متن
-
allonomous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همهمه
-
شور و فغان
فرهنگ گنجواژه
همهمه.