کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همصدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
همصدا
واژگان مترادف و متضاد
هماهنگ، همداستان، همنوا
-
واژههای همآوا
-
هم صدا
لغتنامه دهخدا
هم صدا. [ هََ ص ِ ] (ص مرکب ) دو تن که با هم سخن گویند. || هم عقیده . هم فکر. متفق .
-
جستوجو در متن
-
متفقالکلمه
واژگان مترادف و متضاد
متفقالقول، همآواز، همزبان، همصدا
-
یک آواز
لغتنامه دهخدا
یک آواز. [ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) هم آواز. (یادداشت مؤلف ). همصدا. رجوع به هم آواز و همصدا شود.
-
همداستان
واژگان مترادف و متضاد
متفقالراءی، ، متفقالقول، همراه، همراءی، همصدا
-
همآواز
واژگان مترادف و متضاد
۱. متفقالقول، همسخن ۲. همآهنگ، همصدا، همنوا
-
متفقالقول
واژگان مترادف و متضاد
متفقالکلمه، متفقالرای، همآواز، همزبان، همسخن، همصدا، همکلام، یکدل، یکزبان ≠ ناهمزبان
-
هماهنگ
واژگان مترادف و متضاد
سازگار، متحد، متناسب، موافق، هماواز، همخوان، همساز، همصدا
-
دمساز
لغتنامه دهخدا
دمساز. [ دَ ] (نف مرکب ) دردآشنا. هم آهنگ . سازگار. سازوار. موافق . (یادداشت مؤلف ). موافق و هم آهنگ و همساز. (ناظم الاطباء). همنفس و همراز. (انجمن آرا)(آنندراج ). موافق به مدعا. (از برهان ) : گشاده بر ایشان بود راز من به هر نیک وبد بوده دمساز من . ...