کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همسانپیوندزنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زنی
لغتنامه دهخدا
زنی . [ زَ ] (حامص ) زن بودن . انوثیت . (فرهنگ فارسی معین ). || ازدواج . (ناظم الاطباء). || منسوب به زن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). حالت نسوانیت و چگونگی آن . (ناظم الاطباء) : به صبرم کرد باید رهنمونی زنی شد بازنان کردن زبونی . نظامی .- به زنی آوردن...
-
زنی
لغتنامه دهخدا
زنی . [ زَ نی ی ] (ع اِ) (از «زن ء») خیک خرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
زنی
لغتنامه دهخدا
زنی . [ زَ نی ی ] (ع ص ) (از «زن و») وعاء زنی ؛ خنور تنک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تنک و کم وسعت . (ناظم الاطباء).
-
زنی
لغتنامه دهخدا
زنی . [ زِ ] (از ع ، اِمص ) زناء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین ). زنا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). پلیدکاری کردن . (دهار) (ترجمان القرآن ). مماله ٔ زنا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : نشنود زو نفاق پند دروغ نخورد زو فسا...
-
زِنِیْ
لهجه و گویش گنابادی
zenei در گویش گنابادی جمع زنهاست ، زنان ، بانوان ، خانم ها
-
زِنیْ
لهجه و گویش گنابادی
zeni در گویش گنابادی خانمی کردن ، انجام وظایف زنانه ، تمکین
-
زنی
واژهنامه آزاد
زِنِیْ (zenei) در گویش گنابادی جمع زن، زنان ، بانوان ، خانم ها || زِنی؛ در گویش گنابادی خانمی کردن ، انجام وظایف زنانه ، تمکین
-
me too drug, me-again drug
همساندارو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] دارویی که اثر دارویی آن بسیار شبیه به دارو یا داروهای دیگری است که در بازار وجود دارد و غالباً با استقبال روبهرو بودهاند
-
homeopathy
همساندرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نظامی درمانی مبتنی بر اصل "همانند، همانند را شفا میدهد"
-
isotrope
همسانگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مربوط به همسانگردی
-
isotropy
همسانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] همسانی خواص فیزیکی محیط در تمام راستاها
-
دوقلوهای همسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← دوقلوهای تکزاگ
-
همسان درمانی
واژهنامه آزاد
همیوپاتی.
-
کشو زنی ،دخل زنی
لهجه و گویش تهرانی
دزدی دخل مغازه
-
کهن پیوند
لغتنامه دهخدا
کهن پیوند. [ ک ُ هَم ْ / هُم ْ پ َی ْ/ پ ِی ْ وَ ] (ص مرکب ) کنایه از خانه زاد. (آنندراج ).غلامی که در خانه پیر شده باشد. (ناظم الاطباء). کنایه از خانه زاد قدیم . (فرهنگ فارسی معین ) : غلامی کو کهن پیوند باشدنه بنده بلکه خویشاوند باشد. امیرخسرو (از آ...