کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همسان
/hamsān/
معنی
مانند هم؛ شبیه یکدیگر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برابر، شبیه، متحدالشکل، متشابه، مساوی، مشابه، همانند، یکسان، ≠ مختلف
دیکشنری
alike, analog, analogous, congruent, duplicate, exact, identical, iso-, similar
-
جستوجوی دقیق
-
همسان
واژگان مترادف و متضاد
برابر، شبیه، متحدالشکل، متشابه، مساوی، مشابه، همانند، یکسان، ≠ مختلف
-
همسان
لغتنامه دهخدا
همسان . [ هََ ] (ص مرکب ) هم سان . مساوی . (آنندراج ). مانند. همانند : گر کسی گوید که در گیتی کسی همسان اوست گر همه پیغمبری باشد، بود یافه درای . منوچهری .نگاری تن جانور صدهزارکز ایشان دو همسان ندارد نگار. اسدی .ملکت چو ملک سام و سکندر، نشان توهمسان ...
-
همسان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) hamsān مانند هم؛ شبیه یکدیگر.
-
همسان
دیکشنری فارسی به عربی
مشابه
-
واژههای مشابه
-
me too drug, me-again drug
همساندارو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] دارویی که اثر دارویی آن بسیار شبیه به دارو یا داروهای دیگری است که در بازار وجود دارد و غالباً با استقبال روبهرو بودهاند
-
homeopathy
همساندرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نظامی درمانی مبتنی بر اصل "همانند، همانند را شفا میدهد"
-
isotrope
همسانگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مربوط به همسانگردی
-
isotropy
همسانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] همسانی خواص فیزیکی محیط در تمام راستاها
-
دوقلوهای همسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← دوقلوهای تکزاگ
-
همسان درمانی
واژهنامه آزاد
همیوپاتی.
-
isocorrosion diagram
نمودار همسانخوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نموداری که رفتار خوردگی ثابتی را در برابر تغییرات حاصل از دما و ترکیبات شیمیایی محیط نشان میدهد
-
syngeneic transplantation, isotransplantation
همسانپیوندزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند، علوم پایۀ پزشکی] پیوند زدن یک همسانپیوندینه
-
syngraft, isogeneic graft, isologous graft, isograft, syngeneic graft, isoplastic graft
همسانپیوندینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند، علوم پایۀ پزشکی] پیوندینهای که دوقلوییهای همسان گیرنده و دهندۀ آن هستند
-
isotropic fabric
بافتار همسانگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بافتاری تصادفی که از همۀ جهتها یکسان به نظر میرسد