کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همراهان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همراهان
مترادف و متضاد
ملتزمین، موکب
دیکشنری
cortege, cortège, entourage, retinue, suite
-
جستوجوی دقیق
-
همراهان
واژگان مترادف و متضاد
ملتزمین، موکب
-
همراهان
دیکشنری فارسی به عربی
جناح , حضور
-
جستوجو در متن
-
companionways
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهان
-
companeros
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهان
-
conjunctives
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهان
-
poultices
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهان، ضماد
-
مُقْتَرِنِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
متقارنین - همراهان
-
قُرَنَاءَ
فرهنگ واژگان قرآن
همنمشينان - قرينان -همراهان
-
attendants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهان، خدمه، خدمتگزاران
-
gatherings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجمعات، گرد اوری، جماعت همراهان
-
رفقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رِفقَة و رَفقَة و رُفقَة، جمع: رِفاق] [قدیمی] ro(e,a)fqe گروه همسفر و همراه؛ دوستان و همراهان.
-
موکب
واژگان مترادف و متضاد
حشم، سواران، ملتزمین، همراهان، گروه سواران
-
رفاق
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ رفقه . یاران ، همراهان .
-
accompanists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهان، همراهی کننده، ساز یا اواز همراهی کننده