کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همدستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
همدستان
واژگان مترادف و متضاد
ایادی
-
واژههای همآوا
-
هم دستان
لغتنامه دهخدا
هم دستان . [ هََ دَ ] (ص مرکب ) هم داستان . (برهان ). قرین . هم آواز. هم آهنگ . (یادداشت مؤلف ) : کی دهد دست این غرض یارب که همدستان شوندخاطر مجموع ما، زلف پریشان شما. حافظ.رجوع به هم داستان شود.
-
جستوجو در متن
-
synodsman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدستان
-
coassistant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدستان
-
synodalist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدستان
-
synodsmen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدستان
-
synodian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدستان
-
synodal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدستان
-
synodalian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدستان
-
ایادی
واژگان مترادف و متضاد
دستیاران، شرکا، همدستان، همکاران، همگنان
-
accomplices
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدستان، شریک یا معاون جرم، هم دست
-
شرکا
واژگان مترادف و متضاد
۱. سهمبران، شریکان ۲. ایادی، همدستان، همکاران، همگنان
-
کهار
لغتنامه دهخدا
کهار. [ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از همدستان افراسیاب . (از فهرست ولف ) : کهار کهانی سوار دلیردگر چنگش آن نامبردار شیر.فردوسی .