کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همبستر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همبستر
مترادف و متضاد
مترس، همآغوش، همخوابه، همخواب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
همبستر
واژگان مترادف و متضاد
مترس، همآغوش، همخوابه، همخواب
-
واژههای همآوا
-
هم بستر
لغتنامه دهخدا
هم بستر. [ هََ ب ِ ت َ ] (ص مرکب ) همخواب . (آنندراج ). ضجیع. مضاجع. (یادداشت مؤلف ). همسر. هم بالین : ملک پنداشت کآن هم بستر اوکنیزک شمع دارد شکّر او. نظامی .گل بر شاخسار سبز و تر هم بستر خار. (جهانگشای جوینی ).
-
هم بستر
فرهنگ فارسی معین
(هَ. بَ تَ) (ص .) یار و رفیق بستر، زن و مرد که با هم در یک بستر بخوابند.
-
هم بستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hambe(a)star ۱. کسی که با دیگری در یک بستر میخوابد.۲. زن و مردی که با هم در یک بستر بخوابند.
-
جستوجو در متن
-
ضجیع
واژگان مترادف و متضاد
همبستر، همخوابه
-
همخوابه
واژگان مترادف و متضاد
مترس، مصاحب، نشمه، همبستر
-
همآغوش
واژگان مترادف و متضاد
ضجیع، مترس، همبستر، همخوابه، همخواب
-
سیگار کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سیگار دود کردن ۲. همبستر شدن (با روسپی)
-
بغلخواب
واژگان مترادف و متضاد
۱. همبستر ۲. شوهر ۳. همسر ۴. مترس
-
مضاجعه
فرهنگ فارسی معین
(مُ جَ عَ یا عِ) [ ع . مضاجعة ] (مص ل .) با هم خوابیدن ، همبستر شدن .
-
مترس
واژگان مترادف و متضاد
۱. دلدار، محبوبه، معشوقه ۲. همبستر ۳. رفیقه، نشانده، نشئه، نمکرده
-
اتیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'etyān ۱. آوردن.۲. آمدن.۳. انجام دادن.۴. [مجاز] جماع کردن؛ همبستر شدن.〈 اتیان به مثل: [قدیمی] آوردن مثل چیزی؛ نظیر و شبیه آوردن چیزی را.
-
متصرف شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهچنگ آوردن، به دستآوردن، بهتصرفخود درآوردن ۲. متملک شدن، تصاحب کردن ۳. در اختیار خود درآوردن، در اختیار گرفتن ۴. آرمیدن، همبستر شدن، جماع کردن