کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همبر
/hambar/
معنی
۱. همپهلو.
۲. برابر.
۳. همنشین.
۴. همراه.
۵. قرین و نظیر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
cross, crisscross, transverse
-
جستوجوی دقیق
-
همبر
لغتنامه دهخدا
همبر. [ هََ ب َ ] (ص مرکب ) هم بر. همراه و قرین و نظیر. (برهان ). برابر : بدو داد یک دست از آن لشکرش که شیر ژیان نامدی همبرش . دقیقی .چو سروی که با ماه همبر بودبر آن مه بر از مشک افسر بود. فردوسی .یکی از شما سوی لشکر شویدبکوشید و با باد همبر شوید. فر...
-
همبر
لغتنامه دهخدا
همبر. [ هَُ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالای شهرستان اردستان که 145 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و خشکبار است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
همبر
فرهنگ فارسی معین
(هَ بَ) (ص .) قرین ، همنشین .
-
همبر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] hambar ۱. همپهلو.۲. برابر.۳. همنشین.۴. همراه.۵. قرین و نظیر.
-
واژههای مشابه
-
abreast, side by side
همبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] موقعیت یک کشتی نسبت به کشتی دیگر یا هر شیء و مکان قابلتشخیص، زمانی که پهلوبهپهلو و موازی آنها قرار میگیرد
-
symporter
همبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] نوعی پروتئین ناقل غشایی که دو ماده را بهطور همزمان و همجهت با یکدیگر از خلال غشا عبور میدهد
-
هُمبَر
لهجه و گویش بختیاری
hom-ba:r هَم بهر، شریک.
-
همبر آمدن
لغتنامه دهخدا
همبر آمدن . [ هََ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) برابر شدن . (آنندراج ) : با سیاهی سنگ کعبه همبر آمد از شرف سرخی سنگ منا کز خون حیوان دیده اند.خاقانی .
-
twin burial
تدفین همبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تدفین همزمان دو جسد در دو گور همجوار با مرز مشترک
-
side by side refrigerator
یخچال ـ یخزن همبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] یخچال و یخزنی که از پهلو به هم چسبیده باشد
-
واژههای همآوا
-
هُمبَر
لهجه و گویش بختیاری
hom-ba:r هَم بهر، شریک.
-
جستوجو در متن
-
متساوی الاضلاع
واژهنامه آزاد
هَمبَر.