کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بومیان (اوکلا هما) در اتازونی
دیکشنری فارسی به عربی
قريبا
-
واژههای همآوا
-
حما
واژگان مترادف و متضاد
لجن، گلولای
-
هم ء
لغتنامه دهخدا
هم ء. [ هََ م ْءْ ] (ع مص ) دریدن جامه را و کهنه کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
هم ء
لغتنامه دهخدا
هم ء. [ هَِ م ْءْ ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ کهنه . ج ، اهماء. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)
-
همع
لغتنامه دهخدا
همع. [ هََ م َ / هََ ] (ع مص ) فرودویدن اشک . (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
حما
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِ.) خویشاوند زن و شوهر.
-
حما
لغتنامه دهخدا
حما. [ ح َ ] (ع اِ) بر وزن قفا، خویشاوند شوی و زوجه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
حما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حمیٰ] [قدیمی] hemā جایی که دیگران اجازۀ حضور در آن را ندارند.
-
هُمَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن دو
-
هُما
لهجه و گویش تهرانی
رنگ زرد کمرنگ زردچوبه ای(کبوتر)،دارای لک زرد و سیاه مخلوط
-
جستوجو در متن
-
hima
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هما
-
herma
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هما
-
همادیس
فرهنگ نامها
(تلفظ: homā dis) (هما + دیس (پسوند شباهت)) مثل هما ، شبیه به هما ؛ (به مجاز) خوش اقبال ، خوشبخت و سعادتمند .
-
همایی
فرهنگ فارسی معین
(هُ) (حامص .) همای بودن ، مانند هما بودن .