کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همایین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
همایین
لغتنامه دهخدا
همایین . [ هََ ] (ع اِ) ج ِ همیان . (منتهی الارب ). رجوع به همیان شود.
-
واژههای مشابه
-
همآیین
واژگان مترادف و متضاد
همدین، همکیش، هممذهب
-
واژههای همآوا
-
همآیین
واژگان مترادف و متضاد
همدین، همکیش، هممذهب
-
هم آیین
لغتنامه دهخدا
هم آیین . [ هََ ] (ص مرکب )دو تن که یک آیین و یک کیش دارند. هم مذهب . هم روش .
-
هم آیین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ham[']āyin دارای کیش و آیین مشترک.
-
جستوجو در متن
-
همکیش
واژگان مترادف و متضاد
همآیین، همدین، هممذهب
-
همیان
لغتنامه دهخدا
همیان . [ هَِ م ْ ] (ع اِ) اِزاربند. || کمربند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کیسه ای که در آن درهم نهند. (منتهی الارب ). ج ، همایین . (اقرب الموارد). گویند: له همیان ؛ یعنی سرین بزرگی دارد. (از ناظم الاطباء). در معنی کیسه ٔ هزینه ظاهراً معرب ...