کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همان طور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همان طور
برابر فارسی
همان جور، همانگونه، هم آنسان
دیکشنری
accordingly, same
-
جستوجوی دقیق
-
همان طور
فرهنگ واژههای سره
همان جور، همانگونه، هم آنسان
-
واژههای مشابه
-
عین همان
دیکشنری فارسی به عربی
واحد
-
همان چیز
دیکشنری فارسی به عربی
نفسه
-
همان کار
دیکشنری فارسی به عربی
نفسه
-
همان جور
دیکشنری فارسی به عربی
نفسه
-
از همان قرار
دیکشنری فارسی به عربی
وفقا لذلک
-
یکی از همان
دیکشنری فارسی به عربی
واحد
-
ای کاش از همان اول حقیقت (/ راستش) را (به او) گفته بودم.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kâški az avval haqiqat-em bivâtabo. طاری: xâšga az aval hamečiš-em bevâttabo. /xâšga hamun rö-ɂe avval râšteš-em bevâttabo. طامه ای: kâški az avvel haqiqat-om be nuhun biyâtabo. طرقی: âški hamun avval haqiqat-om e vâttabo. کشه ای: kâške az a...
-
جستوجو در متن
-
طور
واژگان مترادف و متضاد
کوه طور
-
طور سینین
لغتنامه دهخدا
طور سینین . [ رِ ] (اِخ ) رجوع به طور و طور سینا شود.
-
نار طور
لغتنامه دهخدا
نار طور. [ رِ ] (اِخ ) آتش طور. آتشی که در کوه طور بر موسی کلیم اﷲ تجلی کرد. رجوع به طور شود : شد خضر راه بخت تو نخلی که نار طورشمع ره کلیم شد از شاخ اخضرش .وحشی .
-
بی طور
لغتنامه دهخدا
بی طور. [ طَ / طُو ] (ص مرکب ) (از: بی + طور) بدوضع. بی روش . بدسلوک . (ناظم الاطباء). رجوع به طور شود.
-
طور
لغتنامه دهخدا
طور. (اِخ ) شهری است بنواحی نصیبین . (منتهی الارب ). رجوع به طور عبدین شود.