کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هلیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هلیک
معنی
(هَ) (اِ.) آلبالوی جنگلی را گویند که آلولک نیز گفته می شود.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هلیک
لغتنامه دهخدا
هلیک . [ هََ ] (اِ) به لغت زند و پازند زردآلو و قیسی را گویند. (برهان ).
-
هلیک
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) آلبالوی جنگلی را گویند که آلولک نیز گفته می شود.
-
جستوجو در متن
-
بزغنج
لغتنامه دهخدا
بزغنج . [ ب ُ غ ُ ] (اِ) چیزیست که بدان پوست را دباغت کنند. گویند که درخت پسته یک سال میوه ٔ مغزدار بار آورد و یک سال بی مغز، وآنرا که بی مغز است بزغنج گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). پسته ٔ بی مغز که پوست را به آن دباغت [ کنند ] و بز...
-
مرکب
لغتنامه دهخدا
مرکب . [ م ُ رَک ْ ک َ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی است از ترکیب . آمیخته . درپیوسته : کریمی به اخلاقش اندرمرکب بزرگی به درگاه او بر مجاور. فرخی .گفتم که مفرد است مرکب چگونه شدگفتا چنانکه میل کند ماده سوی نر.ناصرخسرو.و چنانکه در طبایع مرکب است هر کسی برای...