کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حلو
لغتنامه دهخدا
حلو.[ ح ُل ْوْ ] (ع مص ) حلوان . کسی را برسم هدیه چیزی دادن بر سعی که کرده باشد و پاداش دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ص ، اِ) شیرین و ضد تلخ . (از منتهی الارب ). ضد مُرّ. (از اقرب الموارد) (آنندراج ) : و خواص عقلا که بمرور ایام...
-
حلو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] holv ۱. [مجاز] لذیذ.۲. [مقابلِ مُرّ] شیرین.
-
جستوجو در متن
-
هلک، هلکاله
لهجه و گویش تهرانی
هلو، هلوی خشک شده، برگه هلو
-
آشتالو
واژهنامه آزاد
هلو - نوعی از هلو که دارای پرز است - اصطلاح شرق گیلان
-
heloe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلو
-
pollan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلو
-
peaches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلو
-
peach-colored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلو
-
peage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلو
-
هَلْگْ
لهجه و گویش بختیاری
halg هلو.
-
هلگ
واژهنامه آزاد
نوعی هلو
-
peach
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلو، شفتالو، هر چیز شبیه هلو، چیز لذیذ، زن یا دختر زیبا، فاش کردن
-
Peach State
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دولت هلو
-
wild peach
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلو وحشی
-
holly fern
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخس هلو