کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هلباک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هلباک
لغتنامه دهخدا
هلباک . [ هََ ] (اِ) لبولنک . هبولنک .ترف . پیرتن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به هلیاک شود.
-
جستوجو در متن
-
لیولنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] livlang, layvlang ترف؛ قرهقروت؛ کشک سیاه؛ هبولنگ؛ هلباک.
-
هبولنگ
لغتنامه دهخدا
هبولنگ . [ ] (اِ) ترف . قره قروت . کشک سیاه . هلباک . لیولنگ . پنیرتن . (لغت فرس اسدی ).
-
لی-ولنگ
لغتنامه دهخدا
لی-ولنگ . [ وْ ل َ / ل َ یو ل َ ] (اِ) برف . (جهانگیری ). برف و آن چیزی باشد سفید که در زمستانها مانند پنبه ٔ حلاجی کرده از آسمان فروبارد و به عربی ثلج خوانند. (برهان ). صاحب برهان گوید: ظاهراً در معنی لغت تصحیف خوانی شده است و ترف را برف خوانده اند....