کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هلاکت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هلاکت
/ha(e)lākat/
معنی
هلاک شدن؛ نیست شدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تباهی، عنت، مرگ، نابودی، نیستی، هلاک
برابر فارسی
نابود
دیکشنری
destruction, fatality, grave
-
جستوجوی دقیق
-
هلاکت
واژگان مترادف و متضاد
تباهی، عنت، مرگ، نابودی، نیستی، هلاک
-
هلاکت
فرهنگ واژههای سره
نابود
-
هلاکت
لغتنامه دهخدا
هلاکت . [ هََ ک َ ] (از ع ، اِمص ) مردن . مرگ . (یادداشت مؤلف ). این صورت در مآخذ لغت عرب مضبوط نیست . در اقرب الموارد هلکة (به فتح اول و دوم و سوم ) به معنی هلاکت است : خاتمت به هلاکت و ندامت انجامد. (کلیله و دمنه ). و چون خمره ٔ شهد مسموم است که چ...
-
هلاکت
فرهنگ فارسی معین
(هَ کَ) [ ازع . ] (اِمص .) نیستی ، مرگ .
-
هلاکت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی: هلاک] ha(e)lākat هلاک شدن؛ نیست شدن.
-
واژههای مشابه
-
فلاکت و هلاکت
فرهنگ گنجواژه
فقرو نابودی.
-
جستوجو در متن
-
بُوراً
فرهنگ واژگان قرآن
هلاکت زده-هلاکت يافته
-
بَوَارِ
فرهنگ واژگان قرآن
هلاکت
-
تهلکه
واژگان مترادف و متضاد
مخاطره، مهلکه، نابودی، هلاکت
-
تبار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) هلاک ، هلاکت .
-
حَرَضاً
فرهنگ واژگان قرآن
مشرف به هلاکت - نیمه جان (به معناي مشرف بر هلاکت است ، و بعضي گفتهاند : به معناي کسي است که نه ، مرده تا از يادها برود ، و نه ، زنده است تا اميد چيزي در او باشد)
-
مَّوْبِقاً
فرهنگ واژگان قرآن
محل هلاكت - مهلكه (اسم مکان از ماده وبق است که مصدرش وبوق به معناي هلاکت است)
-
دمور
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ ع . ] (اِمص .) تباهی ، هلاکت .