کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هلابة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هلابة
لغتنامه دهخدا
هلابة. [ هََ ل ْ لا ب َ ] (ع ص ) باد سرد باباران . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
هلابة
لغتنامه دهخدا
هلابة. [ هَُ ب َ ] (ع اِ) آب شسته . || رگ بچه ٔ نوزاد. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
یارک
لغتنامه دهخدا
یارک . [ رَ ] (اِ) بچه دان را گویند عموماً و به عربی مشیمه خوانند. (برهان ). || پوستی نازک که بر سر و روی بچه شتر پیچیده است و آن را به عربی سلامی گویند خصوصاً. (برهان ) (آنندراج ). بچه دان و آن را به تازی مشیمه خوانند. (جهانگیری ) (رشیدی ). یاره . س...
-
باد
لغتنامه دهخدا
باد. (اِ) هوایی که بجهت معینی تغییر مکان میدهد. هوایی که بسرعت بجهتی حرکت کند. ریح . ج ، ریاح .ریحه . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). تُرهة. رکاب السحاب . اَوب . سُمَهی . سمهاء. واد: مُشتَکِره ؛ باد سخت .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سَیهَک ، سَهوک...