کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هفوت
/hafvat/
معنی
لغزش؛ خطا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هفوت
لغتنامه دهخدا
هفوت . [ هََ ف ْ وَ ] (ع اِمص ) لغزش و خطا کردن . (غیاث ) : از سر هفوت و عثرت ما برخیزد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || مجازاً، بیهوده گویی . (غیاث از منتخب و صراح ). رجوع به هفوة شود.
-
هفوت
فرهنگ فارسی معین
(هَ وَ) [ ع . ] (اِ.) لغزش ، خطا.
-
هفوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: هفوة، جمع: هَفَوات] [قدیمی] hafvat لغزش؛ خطا.
-
واژههای همآوا
-
هفوة
لغتنامه دهخدا
هفوة. [ هََ ف ْ وَ ] (ع اِ) لغزش . (منتهی الارب ). السقطة و الزلة. ج ، هفوات . گویند: الانسان کثیرالهفوات .(اقرب الموارد). || (مص ) شتافتن . || شکوخیدن . || بال زدن مرغ و پریدن و جنبیدن وی . || گرسنه شدن . (منتهی الارب ).
-
حفوة
لغتنامه دهخدا
حفوة. [ ح ِ وَ ] (ع مص ) حفی . برهنه پای رفتن . برهنه پا شدن . (دهار). پای برهنه شدن . (زوزنی ).|| سوده پای گردیدن .
-
حفوة
لغتنامه دهخدا
حفوة. [ ح ُ وَ ] (ع اِمص ) برهنه پائی . پابرهنگی . || سودگی پای آدمی و سپل شتر و سم ستور. حفیة.
-
جستوجو در متن
-
گیهان
لغتنامه دهخدا
گیهان . [ گ َ/ گ ِ ] (اِ) دنیا و روزگار و جهان . (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ). کیهان . گیتی .دنیا. عالم : گیهان به عدل خواجه ٔ عدنانی عدن است و کارهاست به انداما. رودکی .چو روشن زمانه بدانسان بودکه فرمان دادار گیهان بود. فردو...
-
شکوخیدن
لغتنامه دهخدا
شکوخیدن . [ ش ِ / ش ُ دَ ] (مص ) لغزیدن . (ناظم الاطباء) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث ) (آنندراج ). عثر. عثرت . عثار. وقرة. بشکوخیدن . آشکوخیدن . تعثر. عثیر. لغزیدن . (یادداشت مؤلف ). هفوت . (صراح اللغة). وقرة. (منتهی الارب ). و رجوع به شکوخیده ...
-
زلت
لغتنامه دهخدا
زلت . [ زَل ْ ل َ ] (ع اِ) لغزش و لغزیدن ... که عبارت است از کار ناپسندیده و این لفظ را به طریق ادب استعمال کنند، چنانکه زلت انبیاء(ع ). (از غیاث اللغات ). پالغز و لغزش پای . (ناظم الاطباء). عثرت . هفوت . ذنب . خطیئه . خطا. گناه . لغزش . لغزش پای . ل...