کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفت مرکب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هفت برادران
لغتنامه دهخدا
هفت برادران . [ هََ ب َ دَ ] (اِخ ) به معنی هفت اورنگ است که هفت ستاره ٔ بنات النعش باشد. (برهان ). هفت خواهران . رجوع به هفت خواهران شود.
-
هفت پا
لغتنامه دهخدا
هفت پا. [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس که تعداد کمی سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
هفت پاره
لغتنامه دهخدا
هفت پاره . [ هََ رِ ](اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کازرون که 82 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ شاپور و محصول عمده اش غله و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
هفت پیر
لغتنامه دهخدا
هفت پیر. [ هََ ] (اِخ ) اشاره به هفت استاد قرای قرآن است که نافعمدنی ، ابن کثیر مکی ، ابوعمر بصری ، ابن عامر شامی ، عاصم کوفی و حمزه ٔ کوفی و کسائی کوفی باشند. (برهان ).
-
هفت پیر
لغتنامه دهخدا
هفت پیر. [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش اردل شهرستان شهرکرد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
هفت تاش
لغتنامه دهخدا
هفت تاش . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان سقز که 100 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، توتون و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
هفت تپه
لغتنامه دهخدا
هفت تپه . [ هََ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) نام یکی از ایستگاههای راه آهن جنوب است که در 15 هزارگزی شوش واقع است و ساکنان آن کارکنان راه آهن هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
هفت تن
لغتنامه دهخدا
هفت تن . [ هََ ت َ ] (اِخ ) زیارتگاهی است به طهران . (یادداشت مؤلف ).
-
هفت تنان
لغتنامه دهخدا
هفت تنان . [ هََ ت َ ] (اِخ ) اصحاب کهف است و آن یملیخا، مگشلینیا، مشلیتیا، مرنوش ، دبرنوش ، شادنوش ، و مرطونش باشد. (برهان ). یعقوب وراژینی نام آنان را چنین آورده است : مالخوس ، ماکیمیانوس ، مارسیانوس ، دنوسیوس ، یوحنا، سرافیون ، کنستانتینوس . (از ح...
-
هفت تنان
لغتنامه دهخدا
هفت تنان . [ هََ ت َ ] (اِخ ) کوهی است در مغرب ناحیه ٔ بختیاری . (یادداشت مؤلف ).
-
هفت تنان
لغتنامه دهخدا
هفت تنان . [هََ ت َ ] (اِخ ) دهی است از بخش لاریجان شهرستان آمل که 175 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
هفت تومان
لغتنامه دهخدا
هفت تومان . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش خوربیابانک شهرستان نایین . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
هفت جرد
لغتنامه دهخدا
هفت جرد. [هََ ج ِ ] (اِخ ) از قرای مرو است . (معجم البلدان ).
-
هفت جوب
لغتنامه دهخدا
هفت جوب . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش شهریار شهرستان تهران که 119 تن سکنه دارد. آب آن از رود کرج و محصول عمده اش غله ، صیفی ، بنشن و چغندرقند است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
هفت چاه
لغتنامه دهخدا
هفت چاه . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه و ارداک از شهرستان مشهد که 56 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و محصول عمده اش غله ، بنشن و چغندر است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).