کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هفتگی
معنی
(هَ تِ) مربوط یا مخصوص به یک هفته .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
weekly
-
جستوجوی دقیق
-
هفتگی
لغتنامه دهخدا
هفتگی . [ هََت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) هفته ای یکبار. هر هفته یک مرتبه : برنامه ٔ هفتگی ، مجله ٔ هفتگی ، مجلس هفتگی . || (اِ) وجه مختصری که هر شب جمعه پدران کودکان به مکتب دارهای قدیم میدادند. (از یادداشتهای مؤلف ).
-
هفتگی
فرهنگ فارسی معین
(هَ تِ) مربوط یا مخصوص به یک هفته .
-
هفتگی
دیکشنری فارسی به عربی
اسبوعي
-
واژههای مشابه
-
هفتگى
دیکشنری فارسی به عربی
أسبوعى
-
نشریه هفتگی
فرهنگ واژههای سره
هفته نامه
-
weekly ticket
بلیت هفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی بلیت اعتباری که از تاریخ صدور به مدت یک هفته اعتبار داشته باشد
-
جستوجو در متن
-
أسبوعى
دیکشنری عربی به فارسی
هفتگى
-
weeknight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هفته هفتگی
-
veal 2
گوشت گوساله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گوشت گوسالهای که قبل از بیستهفتگی کشتار شده باشد
-
hebdomadal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حواس پرت، هفتگی
-
اسبوعي
دیکشنری عربی به فارسی
هفتگي , هفته اي يکبار , هفته به هفته
-
heptagon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هفتگی، هفت ضلعی، هفت گوش، هفت گوشه، هفت پهلویی، هفت ماهه
-
post-term neonate, post-mature neonate
نوزاد دیررس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] نوزادی که پس از اتمام 42 هفتگی حاملگی (آغاز روز 295) متولد شده باشد