کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفته نامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تعطیل اخر هفته
دیکشنری فارسی به عربی
عطل نهاية الاسبوع , عطلة نهاية الاسبوع
-
هفته و ماه
فرهنگ گنجواژه
گذر زمان.
-
جمعه هفتمین روز هفته است (/ جمعه روز هفتم هفته است).
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ǰomɂa hafdomin ru-ɂe hafda-ha. طاری: ǰumɂa rö-ɂe hafdom-e hafda-ya. طامه ای: ǰume hafdomin ru-we hafda-ɂe. طرقی: ǰumɂa hafdomin rö-ɂe hafda-ya. کشه ای: ǰomɂa hafdomin ri-ye hafda-ya نطنزی: ru-ye âyna hafdomin ru-ye hafda vaha.
-
تعطیل اخر هفته را گذراندن
دیکشنری فارسی به عربی
عطل نهاية الاسبوع , عطلة نهاية الاسبوع
-
چند روز در هفته کار میکنی؟
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: čan ru tu hafda kâr akere? طاری: hafdayi čan rö kâr akre? طامه ای: hafdayi čan ru kâr-e kere? طرقی: čan rö yo hafda kâr akere? کشه ای: čan ri yo hafda kâr akere? نطنزی: čan ru tu hafda kâr-e kere?
-
جستوجو در متن
-
نشریه هفتگی
فرهنگ واژههای سره
هفته نامه
-
سوک نامه
لغتنامه دهخدا
سوک نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) تسلیت نامه : به نزد نریمان چو یک هفته بودیکی سوک نامه فرستاد زود.اسدی .
-
ویژه نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (اِمر.) شماره ای از یک نشریة اد واری (ماهنامه یا هفته نامه ) که به موضوع خاصی اختصاص دارد.
-
مفرح
لغتنامه دهخدا
مفرح . [ م ُ ف َرْ رِ ] (ع ص ) فرحت دهنده . (غیاث ) (آنندراج ). شادمانی آورنده . هر چیزی که شادمانی آورد و فرح بخشد و خوشحالی دهد. (ناظم الاطباء). فرح بخش . شادی آور. مسرت بخش . دلگشا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : آوازهای خوش مفرح مثل غنا از آن استم...
-
ویژگان
لغتنامه دهخدا
ویژگان . [ ژَ / ژِ ] (اِ) ج ِ ویژه . خاصان و خاصگان . (برهان ). خواص . خاصگان : دگر هفته آمد به نخجیرگاه خود و موبد و ویژگان سپاه . فردوسی .بفرمود تا نوذر آمد به پیش ابا ویژگان و بزرگان خویش . فردوسی .از آن ویژگان پنج تن را ببردکه بودند بامغز و هشیار...
-
عالیجاه
لغتنامه دهخدا
عالیجاه . (ص مرکب ) عالی شأن . عالی رتبت . عالی قدر. آنکه مرتبت بلند و مقام بالا دارد. || از القاب احترام که اکثر در اول نوشته ها و نامه هایا در سرپاکتها نویسند. (ناظم الاطباء) : اطهر اشرف شه آل حسین بن علی آنکه عالی جاه او هر روز عالیتر سزد. سوزنی ...
-
زررویان
لغتنامه دهخدا
زررویان . [ زَ ] (اِخ ) (کوه ...) کوه زرروینده . ظاهراً کوهی در غزنین که در زمان محمود غزنوی کان زری در آن یافتند : بده چندانکه در ده سال از آن کشور خراج آیدبیک هفته برآید مر ترا از کوه زررویان . فرخی .به گنجت اندر نقصان کجا پدید آیدکه باشد او را همس...
-
جیرنده
لغتنامه دهخدا
جیرنده . [ رَ دِه ْ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بلوک فاراب دهستان عمارلوی بخش رودبار شهرستان رشت . کوهستانی سردسیری و دارای 2400 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ محلی بنام زغال کش و محصول آن غلات ، لبنیات و میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری و زغال سوزی...
-
فرمهین
لغتنامه دهخدا
فرمهین . [ ف َ م َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش فرمهین شهرستان اراک و مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است : طول 49 درجه و 41 دقیقه ، عرض 34 درجه و 30 دقیقه ، ارتفاع از سطح دریا 1800 متر. این قصبه در 42هزارگزی شمال اراک و مرکز بلوک فراهان واقع است . ناحیه...
-
مفکره
لغتنامه دهخدا
مفکره . [ م ُ ف َک ْ ک ِ رَ ] (ع ص ، اِ) مفکرة. تأنیث مفکر. رجوع به مفکر شود. || قوتی است مرتب در تجویف اوسط دماغ که عمل ترکیب و تحلیل فرآورده های خیال و وهم است و به عبارت دیگر ترکیب و تحلیل و امور مخزونه ٔ در خیال و وهم باشد. (از فرهنگ علوم نقلی ت...