کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفته بازار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تعطیل اخر هفته
دیکشنری فارسی به عربی
عطل نهاية الاسبوع , عطلة نهاية الاسبوع
-
هفته و ماه
فرهنگ گنجواژه
گذر زمان.
-
جمعه هفتمین روز هفته است (/ جمعه روز هفتم هفته است).
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ǰomɂa hafdomin ru-ɂe hafda-ha. طاری: ǰumɂa rö-ɂe hafdom-e hafda-ya. طامه ای: ǰume hafdomin ru-we hafda-ɂe. طرقی: ǰumɂa hafdomin rö-ɂe hafda-ya. کشه ای: ǰomɂa hafdomin ri-ye hafda-ya نطنزی: ru-ye âyna hafdomin ru-ye hafda vaha.
-
تعطیل اخر هفته را گذراندن
دیکشنری فارسی به عربی
عطل نهاية الاسبوع , عطلة نهاية الاسبوع
-
چند روز در هفته کار میکنی؟
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: čan ru tu hafda kâr akere? طاری: hafdayi čan rö kâr akre? طامه ای: hafdayi čan ru kâr-e kere? طرقی: čan rö yo hafda kâr akere? کشه ای: čan ri yo hafda kâr akere? نطنزی: čan ru tu hafda kâr-e kere?
-
جستوجو در متن
-
بازار
لغتنامه دهخدا
بازار. (اِ) در پهلوی واچار (در هوجستان واچار = سوق الاهواز. رجوع شود به خوزستان ) در پارسی باستان آباکاری مرکب از: آبا در سانسکریت سبها . بمعنی محل اجتماع و جزو دوم مصدر کاری ، بمعنی چریدن (دارمستتر، تتبعات ایرانی ج 2 ص 129، 131). گیلکی واچار . (نیز:...
-
گوراب
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - میدان اسب دوانی . 2 - محلی که در آن هر هفته یک بار بازار تشکیل شود (در گیلان و مازندران )؛ هفته بازار. 3 - سراب ، زمین شوره زار.
-
یکشنبه بازار
لغتنامه دهخدا
یکشنبه بازار. [ ی َ / ی ِ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب )بازار دادوستد که روز یکشنبه ٔ هر هفته تشکیل شود.
-
چهارشنبه بازار
لغتنامه دهخدا
چهارشنبه بازار. [ چ َ / چ ِ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) بازاری که روستائیان روزهای چهارشنبه بیرون از شهر در میدان وسیعی بپا دارند و در آن چهارپایان و سایر کالاهای خود را در معرض خرید وفروش درآورند. این بازار در هر نقطه به یکی از روزهای هفته اختصاص م...
-
گوراب
لغتنامه دهخدا
گوراب . (اِ) هفته بازار. رابینو آرد: این بازارها که گوراب نامیده میشوند، محلی است که هفته ای یک بار در آنجا بازار خریدوفروش برقرار میشود، ولی روزهای دیگر به کلی از جمعیت خالی است . این بازارها فقط در گیلان و مغرب مازندران تشکیل میشود و بنابه رسم و عا...
-
روز بازار
لغتنامه دهخدا
روز بازار. [ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رونق کار و بار و گرمی بازار. (از برهان قاطع). رواج و رونق . (فرهنگ رشیدی ) رونق بازار وگرمی خریدار. (فرهنگ شعوری ). وقت رونق و رواج . (فرهنگ نظام ). گرمی و رواج بازار. (آنندراج ) : اگر دیده بان دود بیند بروز...
-
ژرمن دپره
لغتنامه دهخدا
ژرمن دپره . [ ژِ م َ دِ رِ ] (اِخ ) (فوار دُسن ...) یکی از قدیمترین و مشهورترین نقاط پاریس . در آغاز هر سال میلادی و پانزده روز بعد از عید پاک (فصح ) این بازار گشاده شود و مدت آن سه هفته کشد.
-
بالیکسری
لغتنامه دهخدا
بالیکسری . [ ] (اِخ ) نام شهری است در ولایت خداوندگار (عثمانی ) که مرکز سنجاق قره سی بشمار می آید و در 150 هزارگزی شمال شرقی ازمیر و 80 هزارگزی جنوب باندرمه قراردارد. بازار هفته و یک بازار سالانه ٔ مکاره (در ماه اوت ) در آنجا دائر است . عبای خاص در آ...
-
گورکی
لغتنامه دهخدا
گورکی . (اِخ ) نیژنی نوووگورود. شهری از روسیه که در پیوستگاه رودخانه ٔ ولگا و اکا قرار دارد. جمعیت این شهر942000 تن است . هفته بازار قدیمی مشهوری در این شهر وجود دارد. گورکی شهری صنعتی است و کارخانه های آهن سازی و اتومبیل سازی وتصفیه خانه ٔ نفت و کار...
-
اومال
لغتنامه دهخدا
اومال . (اِخ ) دهی است از دهستان رودپی بخش مرکزی شهرستان ساری . سکنه ٔ آن 100 تن و آب آن از رودخانه ٔ تجن و محصول آن برنج ، غلات ، پنبه ، کنف ، صیفی ، و شغل اهالی زراعت است . در حدود 30 باب دکان و روزهای سه شنبه هر هفته بازار عمومی دارد. (از فرهنگ جغ...