کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفتاد و دو ملت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هفتاد و دو ملت
لغتنامه دهخدا
هفتاد و دو ملت . [ هََ دُ دُ م ِل ْ ل َ ] (اِ مرکب ) باید دانست که همگی ملتها هفتادوسه اند، یکی از آن سنت و جماعت و هفتادودو سوای آن در اصل شش گروه اند: رافضیه ، خارجیه ، جبریه ، قدریه ، جهمیه ، مرجیه ،و هر گروهی از اینها این است : فرقه های «رافضیه »...
-
واژههای مشابه
-
هفتاد ساله
دیکشنری فارسی به عربی
سبعون
-
عدد یا علا مت هفتاد
دیکشنری فارسی به عربی
سبعون
-
واژههای همآوا
-
هفتادودوملت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] [مجاز] haftādodomellat ادیان و مذاهب گوناگون. Δ قدما میپنداشتند که در کرۀ زمین هفتادودو مذهب وجود دارد: ◻︎ جنگ هفتادودوملت همه را عذر بنه / چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند (حافظ: ۳۷۴).
-
جستوجو در متن
-
ملت فروز
لغتنامه دهخدا
ملت فروز. [ م ِل ْ ل َ ف ُ ] (نف مرکب ) موجب رواج ملت . موجب رونق کار ملت : افسرخدای خسرو، کشورگشای رستم ملت طراز عادل ، ملت فروز داور. خاقانی .و رجوع به ملت شود.
-
ملت خدائی
لغتنامه دهخدا
ملت خدائی . [ م ِل ْ ل َ خ ُ ] (حامص مرکب ) ملت خدایی . خداوند ملت بودن . بر همه ٔ دین ها فائق آمدن : ز ملت ها برآرد پادشائی به شرع او رسد ملتخدائی . نظامی .و رجوع به ملت شود.
-
ملت پرور
لغتنامه دهخدا
ملت پرور. [ م ِل ْ ل َ پَرْ وَ ] (نف مرکب ) پرورنده ٔ ملت . پرورش دهنده ٔ ملت . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه در اندیشه ٔ مردم مملکت باشد و در رفاه حال آنان بکوشد.
-
ملت پروری
لغتنامه دهخدا
ملت پروری . [ م ِل ْ ل َ پَرْ وَ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی ملت پرور. در اندیشه ٔ رفاه و سعادت ملت بودن . و رجوع به ملت پرور شود.
-
ملتین
لغتنامه دهخدا
ملتین . [ م ِل ْ ل َ ت َ ] (ع اِ) (در مکاتبات سیاسی ) دو ملت .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملت شود.
-
ملت دوستی
لغتنامه دهخدا
ملت دوستی . [ م ِل ْ ل َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی ملت دوست . و رجوع به ملت دوست شود.
-
bridge building
تنشکاهی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] تلاش برای کاستن از تنش و خطر بروز جنگ میان دو اَبَرقدرت یا دو ملت با مرامهای متفاوت که سابقۀ جنگ سرد یا درگیری نظامی دارند
-
ملی
فرهنگ فارسی معین
(مِ لّ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - آن چه مربوط به ملت و قوم باشد. 2 - طرفدار ملت ، هوادار ملت .