کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هطال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هطال
/hattāl/
معنی
۱. ابر بارنده.
۲. بارانی که بهشدت فروریزد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هطال
لغتنامه دهخدا
هطال . [ هََ طْ طا ] (ع ص ) باران پیوسته ٔ بزرگ قطره ٔ نیک بارنده . (منتهی الارب ). من المطر و السحاب ، الهاطل . (اقرب الموارد).
-
هطال
فرهنگ فارسی معین
(هَ طّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ابر بارندة پیاپی . 2 - اشک روان .
-
هطال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ‹هاطل› [قدیمی] hattāl ۱. ابر بارنده.۲. بارانی که بهشدت فروریزد.
-
واژههای همآوا
-
حتال
لغتنامه دهخدا
حتال . [ ح ُ / ح ُ ءَ ] (ع اِ) مناص . (قطر المحیط).
-
جستوجو در متن
-
هطالة
لغتنامه دهخدا
هطالة. [ هََ طْ طا ل َ ] (ع ص ) مؤنث هطال . (اقرب الموارد). بسیار بارنده : ور نماید آب ، آبم ده ز عین همچو عینین نبی هطالتین .مولوی .
-
خرج
لغتنامه دهخدا
خرج . [ خ ُ ] (اِخ ) نام وادیی در دیار بنی تمیم است ازآن بنی کعب بن عنبر در سفلای صمان . بعضی گفته اند خرج در دیار عدی است و گروه سومی آنرا در حدود یلبن ذکر کرده اند. کثیر درباره ٔ آن گفته است : اء أطلال َ دار من سعاد بیلبن وقفت بها وحشاً کأن لم تُ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ابی عاصم اللولوئی ، ابوبکر الزبیدی و من نحاة القیروان ابن ابی عاصم . او یکی از دانشمندان نقاد در عربیت و غریب و نحو است . و بر اکثر دواوین عرب شرح دارد. و چنانکه زبیدی گوید وفات وی بچهل وشش سالگی در سال 318 هَ ....