کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هشت یک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هشت یک
لغتنامه دهخدا
هشت یک . [ هََ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) یک هشتم . یکی از هشت بخش هر چیزی . ثُمن . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح فقه ) ارثی که زن صاحب اولاد از ترکه ٔ شوی برد. (از یادداشتهای مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
هَشت و نیم هَشت
فرهنگ گنجواژه
نوعی هشتی و دهلیز.
-
figure eight knot, German knot, Flemish knot, figure of eight
گره هشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی که به شکل هشت انگلیسی بسته میشود
-
هشتتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← گروه هشتتایی
-
octet 2
هشتسرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قطعۀ موسیقی که برای هشت خواننده یا هشت نوازنده تصنیف شده باشد متـ . هشتنوازی
-
octupole
هشتقطبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دو چارقطبی الکتریکی یا مغناطیسی با توزیع بارهای مخالف که به فاصلۀ اندکی از هم قرار دارند
-
هشتنوازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← هشتسرایی
-
octahedron
هشتوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، فیزیک] [زمینشناسی] دیسۀ بلوری مکعبی هشتوجهی که هریک از وجوه آن مثلث متساویالاضلاع است [فیزیک] جسمی فضایی که از دو هرم با قاعدۀ مربعی مشترک ساخته میشود
-
هفت هشت
لغتنامه دهخدا
هفت هشت . [ هََ هََ ] (اِ مرکب ) کنایه از گفتار خصومت آمیز. (غیاث ). رجوع به هفت وهشت شود. || (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد تقریبی است : گفتم ز هفت دایره این هفت هشت میل گفتا ز هفت سایره این هفت هشت اثر؟ناصرخسرو.
-
هشت آباد
لغتنامه دهخدا
هشت آباد. [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش گرمسار شهرستان دماوند که دارای 500 تن سکنه است . آب آن از حبله رود و محصول عمده اش غله ، پنبه ، بنشن ، انار، انجیر و انگور است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
هشت باغ
لغتنامه دهخدا
هشت باغ . [ هََ ] (اِخ ) کنایه از هشت بهشت است . (برهان ) : بزم چو هشت باغ بین باده چهارجوی دان خاصه که ساز عاشقان حورلقای نو زند. خاقانی .چرا ترسم از رفتن هشت باغ که در با کلید است و ره با چراغ . نظامی .گشته گل افشان وی از هشت باغ بر همه گلبرگ و بر ...
-
هشت بر
لغتنامه دهخدا
هشت بر. [ هََ ب َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) هشت ضلعی . ذوثمانیةاضلاع . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
هشت بستان
لغتنامه دهخدا
هشت بستان . [هََ ب ُ ] (اِخ ) به معنی هشت باغ است که کنایه از هشت بهشت باشد. (برهان ). رجوع به هشت باغ و هشت بهشت شود.
-
هشت بهشت
لغتنامه دهخدا
هشت بهشت . [ هََ ب ِ هَِ ] (اِخ ) عمارتی است در شهر اصفهان نزدیک کاخ چهل ستون ، به شکل هشت ضلعی . مرکب از تالار بزرگی است که در وسط قرار گرفته و دارای چهار طاق و چهار قسمت بنا می باشد.