کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هشتن
/he(a)štan/
معنی
رها کردن؛ فروگذاشتن؛ گذاشتن؛ هلیدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. قراردادن، گذاشتن، نهادن
۲. ترک کردن، رها کردن
دیکشنری
leave, place, put, rest, set
-
جستوجوی دقیق
-
هشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قراردادن، گذاشتن، نهادن ۲. ترک کردن، رها کردن
-
هشتن
لغتنامه دهخدا
هشتن . [ هَِ ت َ / هََ ت َ ] (مص ) گذاشتن . (برهان ).نهادن . روی چیزی یا بر جایی قرار دادن : چون درآمد آن کدیور مرد رفت بیل هشت و داسگاله برگرفت . رودکی .تو حاصل نکردی به کوشش بهشت خدا در تو خوی بهشتی نهشت . سعدی .- فروهشتن . رجوع به فروهشتن شود. ||...
-
هشتن
فرهنگ فارسی معین
(هِ تَ) [ په . ] (مص م .) نهادن ، گذاشتن ، رها کردن .
-
هشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: hištan] ‹هشیدن› [قدیمی] he(a)štan رها کردن؛ فروگذاشتن؛ گذاشتن؛ هلیدن.
-
واژههای مشابه
-
هِشتن
لهجه و گویش بختیاری
heštan 1. اجازه دادن؛ 2. رها کردن hešti raft>:اجازه دادى رفت> ؛ 3. نهادن، گذاشتن kojâ hešti>:کجا نهادى؟> .
-
تر هشتن
لغتنامه دهخدا
تر هشتن . [ ت َ هَِ ت َ ](مص مرکب ) خشمناک شدن و قهر کردن . (ناظم الاطباء).
-
پیش هشتن
لغتنامه دهخدا
پیش هشتن . [ هَِ ت َ ] (مص مرکب ) پیش گذاشتن .
-
شیر هشتن
لغتنامه دهخدا
شیر هشتن . [ هَِ ت َ ] (مص مرکب ) شیر گذاشتن . (آنندراج ). || حسرت خوردن . (غیاث ) (از آنندراج ).
-
بازپس هشتن
لغتنامه دهخدا
بازپس هشتن . [ پ َ هََ / هَِ ت َ ] (مص مرکب ) بازپس گذاشتن . بازپس نهادن . ذخیره کردن . || ترک کردن . بعقب افکندن : نه حق را بازپس هشتم نه باطل نکردم فرق از معروف ، منکر. ناصرخسرو.و رجوع به بازپس گذاشتن و بازپس نهادن شود.
-
بیرون هشتن
لغتنامه دهخدا
بیرون هشتن . [ هَِ ت َ ] (مص مرکب ) بیرون گذاشتن . رجوع به بیرون گذاشتن شود.
-
پس هشتن
لغتنامه دهخدا
پس هشتن . [ پ َ هَِ / هََ ت َ ] (مص مرکب ) (به ...) به پس گذاشتن . بعقب گذاردن .
-
پَرک هِشتن
لهجه و گویش بختیاری
park heštan کسى را به بهانهاى از خود راندن. parke-se bel>ردّش کن برود> .
-
اسم هِشتن
لهجه و گویش بختیاری
esm heštan نامگذارى کردن.
-
تُخم هِشتَن
لهجه و گویش بختیاری
toxm heštan تخم گذاشتن.