کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هستی آزاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هستی آزاد
لغتنامه دهخدا
هستی آزاد. [ هََ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) وجود مطلق . (آنندراج ). رجوع به هستی شود.
-
واژههای مشابه
-
هستی جاودانه
لغتنامه دهخدا
هستی جاودانه . [ هََ ی ِ وِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل هستی دوروزه و هستی موهوم و هستی ناقص که کنایه از حیات چندروزه است . (آنندراج ). رجوع به هستی شود.
-
هستی ناکس
لغتنامه دهخدا
هستی ناکس . [ هََ ی ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عمر فانی و ناپایدار و کوتاه . (ناظم الاطباء).
-
هستی بخش
لغتنامه دهخدا
هستی بخش . [ هََ ب َ ] (نف مرکب ) زندگی بخش . آنکه به دیگری آثار هستی دهد : ذات نایافته ازهستی ، بخش کی تواند که شود هستی بخش ؟جامی .
-
هستی دوروزه
لغتنامه دهخدا
هستی دوروزه . [ هََ ی ِ دُ زَ / زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زندگانی ناپایدار و فانی . (ناظم الاطباء).
-
هستی فروش
لغتنامه دهخدا
هستی فروش . [ هََ ف ُ ] (نف مرکب ) کنایه از کسی که بر خود اثبات هستی کند و درواقع چنان نباشد. (آنندراج ). آنکه اعتماد می کند بر درازی عمر و بر بقا. (ناظم الاطباء).
-
هستی لیوس
لغتنامه دهخدا
هستی لیوس . [ هَُ ] (اِخ ) سومین پادشاه روم که زندگی او را از 671 تا 640 ق . م . نوشته اند. وی دو بار با مردم آلبا جنگید. درباره ٔ مرگ او نوشته اند که چون در تقدیم قربانی برای خدای خدایان مرتکب خطایی شد ژوپیتر بر او خشم گرفت و خرمن عمرش را با آتش صاع...
-
نابایسته ٔ هستی
لغتنامه دهخدا
نابایسته ٔ هستی . [ ی ِ ت َ / ت ِ ی ِ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ترجمه ٔ ممتنعالوجود یعنی آنچه وجود و هستی گرفتن آن ممتنع ومحال باشد مانند شریک یزدان . (آنندراج ) (از انجمن آرا). چیزی که وجود آن محال و غیرمعقول بود مانند شریک باری . (ناظم الاطباء...
-
هستی بخش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) hastibaxš هستیبخشنده؛ بهوجودآورنده؛ موجودکننده؛ پدیدآورنده: ◻︎ ذات نایافته از هستی بخش / چون تواند که شود «هستیبخش» (جامی۱: ۵۸۱).
-
دارای هستی
دیکشنری فارسی به عربی
موجود
-
ساغر هستی
واژهنامه آزاد
جام زندگی - پیمانه وجود - پیمانه زندگی - جام زیستن
-
صفحه هستی
واژهنامه آزاد
صورت جهان،شکل دنیا
-
ontological metaphor
استعارۀ هستیشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] استعارهای که ازطریق آن تجربیات را در قالب اشیا و جوهرها و ظرفها بیان میکنند
-
حیات و هستی
فرهنگ گنجواژه
وجود.