کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هستۀ توفند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cloud core
هستۀ اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] بخشی در مرکز دادههای اَبر که مسئول نظارت بر درخواستهای خدماتی کاربر نهایی است
-
giant nucleus
هستۀ اَبَردرشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذرات جامد معلق در جوّ با شعاع بزرگتر از یک میکرون
-
Aitken nucleus
هستۀ اتکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] کوچکترین و فراوانترین نوع ذرات جامد معلق در جوّ با شعاعی کمتر از 2/0 میکرون
-
freezing nucleus
هستۀ انجماد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هر ذرۀ غوطهور در آب اَبَرسرد که موجب آغازش رشد یخبلور میشود
-
nuclear
هستهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مربوط به هسته
-
contact nucleus
هستۀ تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی ذرۀ هواویز که ممکن است براثر تماس با سطح قطرۀ آب اَبَرسرد، هستۀ یخ را تشکیل دهد
-
nucleosome
هستهتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] دانههای تسبیحیشکل تشکیلدهندۀ فامتن که از پروتئینهای هستهای و دِنا تشکیل شده است
-
bubble nucleus
هستۀ حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مرکز پیدایش حباب هوا در هنگام یخ زدن آب دریاچه یا تشکیل تگرگدانه یا تشکیل حباب بخار در هنگام جوشیدن آب
-
headed
هستهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ویژگی گروه یا واژۀ مرکبی که دارای هسته است
-
headedness
هستهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] وضعیتی که در آن گروه یا واژۀ مرکب هسته دارد
-
large nucleus
هستۀ درشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذرات جامد معلق در جوّ با شعاع 2/0 تا 1 میکرون
-
sea-salt nucleus
هستۀ دریانمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هستۀ میعان با نمگیری زیاد حاصل از خشکیدن جزئی یا کلی ذرات افشانۀ دریایی یا قطرکهای آب دریا براثر ترکیدن حبابهای آزادشده در سطح دریا
-
nucleophilicity
هستهدوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] قدرت نسبی یک واکنشگر هستهدوست
-
main body
هستۀ کاروان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بخش عمده یا ناوهای اصلی یک آرایش دریایی
-
condensation nucleus
هستۀ میعان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذرۀ هواویزی که فقط در اَبَراشباع بسیار زیاد مرکز میعان را تشکیل میدهد