کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هستۀ آبسنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هسته
واژگان مترادف و متضاد
بذر، تخم، خستو، دانه، مغز
-
هسته
لغتنامه دهخدا
هسته . [ هََ ت َ / ت ِ ] (اِ) خسته ٔ میوه ها مانند هلو و زردآلو و جز آن ... (ناظم الاطباء). استخوان و دانه ٔ میوه . (انجمن آرا). مجموعه ٔ دانه و درون بر برخی گیاهان که در داخل میوه قرار دارد. || (اصطلاح علوم طبیعی ) جسم شفاف و متجانسی که در داخل سیتو...
-
هسته
لغتنامه دهخدا
هسته . [ هََ ت َ / ت ِ ] (ص ، ق ) مخفف آهسته : تو نرم شو چو گشت زمانه درشت هسته برو ، که سود ندارد سته .ناصرخسرو.
-
هسته
فرهنگ فارسی معین
(هَ تِ) (اِ.) 1 - دانة سفتِ داخل میوه ها. 2 - نقطه ، گروه یا تودة اصلی . 3 - بخشی از یاخته که معمولاً در وسط یا کنار آن قرار دارد. 4 - قسمت مرکزی اتم . ؛ ~ مرکزی مرکز حقیقی ، اصل و منشأ.
-
هسته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی:astak] ‹استه› haste ۱. ‹خسته› (زیستشناسی) دانۀ میان میوه مانندِ دانۀ زردآلو، شفتالو، و امثال آنها.۲. (فیزیک) قسمت مرکزی اتم.۳. (زیستشناسی) جسم کرویشکلی که درون سیتوپلاسم قرار دارد و شامل دو قسمت است و در عمل تغذیه مخصوصاً ترکیب مواد ...
-
هسته
دیکشنری فارسی به عربی
حجارة , ذرة , لب , نواة
-
هسته
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: piša طاری: hasta طامه ای: piša طرقی: piša کشه ای: piša نطنزی: piša
-
core 3
هسته 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، نجوم] [ژئوفیزیک] بخش مرکزی زمین [نجوم] بخش مرکزی ستاره یا سیاره یا هر جِرم آسمانی مانند آن
-
head 3
هسته 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] 1. در نحو، عنصر بنیادی گروه که مقولۀ دستوری گروه را تعیین میکند 2. در صرف، در واژههای مرکب درونمرکز، آن واژهای که کل واژۀ مرکب در شمول معنایی آن قرار میگیرد
-
nucleus 2
هسته 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بخش مرکزی هر اتم که شامل تعدادی پروتون و نوترون است
-
mixed nucleus
هستۀ آمیخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هستۀ میعان اَبر، متشکل از مواد نمگیر محلول و غیرمحلول و احتمالاً ترشونده
-
iron core
هستۀ آهنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مادهای مغناطیسی که برای تقویت میدان مغناطیسی در پیچه قرار میگیرد و بهصورت آهن یکپارچه یا لایهلایه است
-
cloud nucleus
هستۀ اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذراتی در جوّ که مرکز تشکیل قطرک یا ذرۀ یخ هستند
-
cloud core
هستۀ اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] بخشی در مرکز دادههای اَبر که مسئول نظارت بر درخواستهای خدماتی کاربر نهایی است
-
giant nucleus
هستۀ اَبَردرشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذرات جامد معلق در جوّ با شعاع بزرگتر از یک میکرون