کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هزیمت شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هزیمت شدن
لغتنامه دهخدا
هزیمت شدن . [ هََ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکست خوردن و گریزان شدن : هزیمت شداز وی سپاه قلون به یکبارگی بخت او شد نگون . فردوسی .بدین گونه بود او همی روز جنگ اگر زو هزیمت شوم نیست ننگ . فردوسی .نشاطی برپای شد که گفتی در این بقعت غم نماند و همه هزیمت ش...
-
واژههای مشابه
-
هزیمت برافکندن
لغتنامه دهخدا
هزیمت برافکندن . [ هََم َ ب َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شکست دادن : روز از پی کمین چو سکندر کشد کمان بر خیل شب هزیمت دارا برافکند.خاقانی .
-
هزیمت کردن
لغتنامه دهخدا
هزیمت کردن . [ هََ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شکست دادن و گریزاندن : بواسحاق را هزیمت کردند، وی بگریخت و مردمش بیشتر درماندند. (تاریخ بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
گریختن
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ) [ په . ] (مص ل .) در رفتن ، به هزیمت شدن .
-
defeat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکست، هزیمت، شکست دادن، پیروز شدن، مغلوب ساختن، از شکل افتادهگی
-
شکست یافتن
لغتنامه دهخدا
شکست یافتن . [ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) مغلوب شدن . شکست خوردن . هزیمت یافتن و فرار کردن . (ناظم الاطباء). شکسته شدن در پیکار. مقابل پیروز شدن و فاتح گشتن .
-
انهزام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enhezām ۱. شکسته شدن.۲. هزیمت یافتن؛ شکست خوردن لشکر.
-
افتلال
لغتنامه دهخدا
افتلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) رخنه شدن و هزیمت خوردن لشکر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رخنه گردیدن و هزیمت یافتن . (از اقرب الموارد).
-
غمنده شدن
لغتنامه دهخدا
غمنده شدن . [ غ َ م َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اندوهناک شدن . غمگین شدن : گفت ای مردمان ابوعبیده را کشتند و مسلمانان را هزیمت کردند، لیکن غمنده مشوید. (تاریخ اعثم کوفی ص 40).
-
غوریدن
لغتنامه دهخدا
غوریدن . [ دَ ] (مص ) تحریص کردن به جنگ . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || هزیمت دادن . || تسلی یافتن . (آنندراج ). || قانع شدن و راضی و خشنود گشتن . (از ناظم الاطباء). || سیر شدن . (آنندراج ).
-
انفلال
لغتنامه دهخدا
انفلال . [ اِ ف ِ] (ع مص ) رخنه شدن و شکسته گردیدن و هزیمت یافتن لشکر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شکسته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). تثلم . (از اقرب الموارد).
-
پای پس آمدن
لغتنامه دهخدا
پای پس آمدن . [پ َ م َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از گریختن و هزیمت شدن و کم آمدن از حریف خود باشد. (تتمه ٔ برهان قاطع).
-
شکست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) šekast ۱. مغلوب شدن.۲. شکستگی؛ خردشدگی.۳. (زمینشناسی) گسیختگی سنگها و جدا شدن آنها.۴. (فیزیک) انکسار.〈 شکست خوردن (یافتن): (مصدر لازم) [قدیمی]۱. هزیمت یافتن؛ مغلوب شدن.۲. گریختن از پیش دشمن.〈 شکست دادن: (مصدر متعدی) [مجاز] م...