کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هری رود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هری رود
لغتنامه دهخدا
هری رود. [ هََ ] (اِخ ) رودی است که بر هرات گذرد و طول آن 800 هزارگز است . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هری شود.
-
هری رود
واژهنامه آزاد
هَری رود، رودی است که از کوههای مرکزی افغانستان (هندوکش) سرچشمه می گیرد و با گذر از ولایت های غور و هرات در افغانستان، از مرز مشترک افغانستان و ایران می گذرد و وارد شنزارهای کشور ترکمنستان می شود. نام های هری و هریوا که نام های باستانی هرات هستند از ...
-
واژههای مشابه
-
هَرى
لهجه و گویش بختیاری
hari بله، آرى.
-
هرى؟
لهجه و گویش بختیاری
ha:ri? راستى؟ راست مىگویى؟
-
هِرّى
لهجه و گویش بختیاری
herri هِرّى، برو بیرون.
-
گازارگاه هری
لغتنامه دهخدا
گازارگاه هری . [ ] (اِخ ) محلی است که قبر مولانا محمد نعمت آبادی درآنجا واقع است . رجوع به مجالس النفائس ص 220 شود.
-
هری تخم
لغتنامه دهخدا
هری تخم . [ هََ ت ُ ] (اِ مرکب ) بزرقطونا. اسفرزه . (یادداشت به خط مؤلف از مهذب الاسماء). رجوع به بزرقطونا و اسفرزه و هرول و هروی شود.
-
هری رز
لغتنامه دهخدا
هری رز. [ هََ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سام شهرستان ملایر که در 18هزارگزی جنوب شهر ملایر واقع و دارای 227 تن سکنه است . از چشمه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات دیم است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
هری آب
لغتنامه دهخدا
هری آب . [ هَُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 8هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه واقع و دارای 50 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
پیر هری
لغتنامه دهخدا
پیر هری . [ رِ هََ ] (اِخ ) پیر هرات . پیر هروی . (غزالی نامه ص 100). لقب خواجه عبداﷲ انصاری : و از مزار اکابر اولیاء و علماء تربت شیخ عبداﷲ انصاری معروف به پیرهری و ... است (در هرات ). (نزهةالقلوب چ اروپا مقاله ٔ 3 ص 152). رجوع به عبداﷲ انصاری شود.
-
هِرّی،() تِرّی!
لهجه و گویش تهرانی
تند برو!
-
هری پاتر
واژهنامه آزاد
شخصیّت اصلی داستان های جی.کی. رولینگ
-
جستوجو در متن
-
هرات رود
لغتنامه دهخدا
هرات رود. [ هََ ] (اِخ ) در حبیب السیر نام هری رود همه جا به همین صورت ضبط شده است . رجوع به هری رود شود.