کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هریک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هریک
لغتنامه دهخدا
هریک . [ هََ ی َ / ی ِ ] (ضمیر مبهم مرکب ) هرکدام . (یادداشت به خط مؤلف ) : روی هریک چون دوهفته گرد ماه جامه شان غفه ، سمورینشان کلاه . رودکی .چو شب روز گشت انجمن شد سیاه بدان نیز کردند هریک نگاه . فردوسی .ابر ده و دو هفت شد کدخدای گرفتند هریک سزاوا...
-
هریک
دیکشنری فارسی به عربی
لکل واحد
-
واژههای مشابه
-
هریک که
دیکشنری فارسی به عربی
اي
-
هریک از
دیکشنری فارسی به عربی
کل
-
هریک از دوتا
دیکشنری فارسی به عربی
اما
-
واژههای همآوا
-
حریک
لغتنامه دهخدا
حریک . [ ح َ ] (ع ص ، اِ) آنکه حاجتش نبود به زنان . آنکه به آرامش میل نکند. عِنین . || کسی که از ضعف تهیگاه جهان جهان رود. کسی که ضعیف باشد تهیگاه او که گاه رفتار ظاهر شود.
-
جستوجو در متن
-
Herrick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هریک
-
هرکدام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) harkodām هریک.
-
اما
دیکشنری عربی به فارسی
هريک از دوتا , اين و ان
-
خرافه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خُرافَة] xorāfe هریک از خرافات.
-
Robert Herrick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رابرت هریک
-
voluntary muscle
ماهیچۀ ارادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هریک از ماهیچههایی که انقباض آنها ارادی است