کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرولة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هرولة
لغتنامه دهخدا
هرولة. [ هََرْ وَ ل َ] (ع مص ) رفتاری میان دویدن و رفتن و دویدن بعد عنق و شتاب رفتن . (منتهی الارب ). نوعی از رفتار که پویه نیز گویند. (ناظم الاطباء). شتاب کردن در رفتن کمتر از خبب یا بین عدو و مشی . (اقرب الموارد) : کرده پندازی گرد تله ای هروله ای ت...
-
واژههای مشابه
-
هروله
فرهنگ فارسی معین
(هَ وَ لِ) [ ع . هرولة ] (اِ.) پویه ، نوعی از حرکت بین راه رفتن و دویدن .
-
هروله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: هرولَة] [قدیمی] harvale تند راه رفتن؛ نوعی حرکت بین راه رفتن و دویدن.
-
هروله
واژهنامه آزاد
نوعی از حرکت بین راه رفتن و دویدن
-
هَروَله،هروله کردن
لهجه و گویش تهرانی
هجوم (کردن)،دویدن آهسته
-
جستوجو در متن
-
barbells
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هروله ها، هالتر، دامبل
-
گرگ تاز
لغتنامه دهخدا
گرگ تاز. [ گ ُ ] (نف مرکب ) آنکه یا آنچه چون گرگ تازد. آنکه به هروله رود : صیادی سگی معلم داشت از این پهن بری ... گرگ تازی ، نهنگ یازی چون صرصر در صحرا. (سندبادنامه ص 200).
-
گرگ دو
لغتنامه دهخدا
گرگ دو. [ گ ُ دَ / دُو ] (اِ مرکب ) کنایه از دویدن آهسته و بسرعت رفتن و پویه کردن و قطره زدن باشد و به عربی هروله گویند. (برهان ). گرگ پوی . گرگ تاز : کهنه گرگاویی برابر داشت کرد در پای و گرگ دو برداشت .جامی (از آنندراج ).
-
مرمل
لغتنامه دهخدا
مرمل . [ م َ م َ ] (ع مص ) به شتاب و «پویه » دویدن و جنباندن هر دو دوش را. (منتهی الارب ). هَرولة، و از آن جمله است مرمل طواف کننده ٔ بیت الحرام در مکه . (از اقرب الموارد). رمل . رملان . و رجوع به رمل و رملان شود.
-
متدحی
لغتنامه دهخدا
متدحی . [ م ُ ت َ دَح ْحی ] (ع ص ) وارونده به هر طرف . (آنندراج ). اسب به تاخت رونده . (ناظم الاطباء). || هروله کننده . (ناظم الاطباء). || گسترده و گشاده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تدحی شود.
-
ترهبل
لغتنامه دهخدا
ترهبل . [ ت َ رَب ُ ] (ع مص ) به روش رهبلة رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به روش رهبلة رفتن . و رهبلة نوعی از رفتاراست . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). به روش رهبله رفتن و آن نوعی رفتار است مانند هرولة. (از المنجد).
-
رملان
لغتنامه دهخدا
رملان . [ رَ م َ ] (ع مص ) پوییدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). بشتافتن و پویه دویدن و جنبانیدن هر دو دوش را. (از منتهی الارب ). هروله کردن ، و منه : رملان طائف البیت بمکة. (از اقرب الموارد). هروله کردن یعنی سرعت کردن در راه رفتن و جنبانیدن ...
-
ترفید
لغتنامه دهخدا
ترفید. [ ت َ ] (ع مص ) مهتر و بزرگ گردانیدن و بزرگ داشتن ، یقال : رُفِّدَ فلان (مجهولاً)؛ ای سوّد و عظم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || نوعی از رفتار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).نوعی از رفتار شبیه هَرْو...