کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرودت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هرودت
لغتنامه دهخدا
هرودت .[ هَِ رُ دُ ] (اِخ ) هرودوت . رجوع به هرودوت شود.
-
جستوجو در متن
-
پیستیر
لغتنامه دهخدا
پیستیر. (اِخ ) نام شهری به تراکیه بنا بگفته ٔ هرودت . (ایران باستان ج 1 ص 748).
-
ماسپیان
لغتنامه دهخدا
ماسپیان . (اِخ ) بنقل هرودت یکی از شش طایفه ٔ شهری وده نشین قوم پارس است . (از ایران باستان ج 1 ص 227).
-
دائیها
لغتنامه دهخدا
دائیها. (اِخ ) به گفته ٔ هرودت نام یکی از چهار طایفه ٔ چادرنشین است که با شش طایفه ٔ شهری و ده نشین دیگر پارسیان را تشکیل می داده اند. (ایران باستان ج 1 ص 227).
-
کابالیان
لغتنامه دهخدا
کابالیان . (اِخ ) نام مردم یکی از ایالات ایران (به اعتبار تقسیم بندی مالی نه سیاسی ) در دوره ٔ هخامنشی به روایت هرودُت . (از ایران باستان ص 736، 1417، 1472).
-
لتفاژها
لغتنامه دهخدا
لتفاژها. [ ل ُ ت ُ ] (اِخ ) مردمی بودند از لیبیا به روزگار هرودُت که در ساحل دریا زندگی میکرده اند. (ایران باستان ج 1 ص 573).
-
ارسانگس
لغتنامه دهخدا
ارسانگس . [ اُ رُ گ ِ ] (اِ) عنوانی در پارس عهد هخامنشی ، به معنی خدمتگذار شاه (بقول هرودت ). (ایران باستان ص 812).
-
بسترس
لغتنامه دهخدا
بسترس . [ ] (اِخ ) حبیب او راست : ترجمه ٔ تاریخ هرودت به عربی چ 1886 و 1887 م . بیروت در 636 ص . (از معجم المطبوعات ).
-
کوآکسار
لغتنامه دهخدا
کوآکسار. (اِخ ) هرودت نام پادشاه معروف ماد، هووخشتر را کوآکسار نقل کرده است ولی از کتیبه ٔ بیستون معلوم است که هووخشتر بوده .(از ایران باستان ج 1 ص 180). رجوع به هووخشتر شود.
-
دریای اری تره
لغتنامه دهخدا
دریای اری تره . [ دَرْ ی ِاِ رَ ] (اِخ ) هرودت در تاریخ خود دریای سرخ را بدین نام خوانده است . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 509).رجوع به بحراحمر و دریای سرخ در ردیفهای خود شود.
-
کاردیا
لغتنامه دهخدا
کاردیا. (اِخ ) نام شهری در بیزانس که بحریه ٔ ایران در زمان داریوش بزرگ بقول هرودت بجز آن سایر شهرها را گرفته و خراب کرد. (ایران باستان ،چ 1 ص 656).
-
لئون تیاد
لغتنامه دهخدا
لئون تیاد. [ ل ِ ئُن ْ ] (اِخ ) نام رئیس دسته ای از سپاهیان یونانی که در جنگ با ایران تسلیم خشایارشا شدند و او بقول هرودت نخستین کسی بود که داغ شاهی زدندش . (ایران باستان ج 1 ص 785).
-
پارتاکنان
لغتنامه دهخدا
پارتاکنان . [ رِ ک ِ ] (اِخ ) یکی از طوایف ششگانه ٔ مادی بروایت هرودت . رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 175 و رجوع به بند 101 تاریخ هرودوت شود.
-
حبشهای هند
لغتنامه دهخدا
حبشهای هند. [ ح َ ب َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) یا حبشیهای شرقی . هرودت مردم هندوستان را به این نام میخواند. || در قرن نهم هجری در بنگاله ٔ هندوستان سلسله ای حکومت داشتند که حبشی نام داشتند. (طبقات لین پول ). و رجوع به حبشی (سلاطین ) شود.