کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرطة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هرطة
لغتنامه دهخدا
هرطة. [ هَِ طَ ] (ع ص ) میش سالخورد لاغر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || زن گول بددل . ج ، هِرطَ. (منتهی الارب ). گول ترسوی ضعیف . (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
هرطه کلا
لغتنامه دهخدا
هرطه کلا. [ هَِ طِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلاق کلارستاق شهرستان چالوس ، واقع در 10 هزارگزی باختر چالوس و 4 هزارگزی جنوب شوسه ٔ چالوس به شهسوار. دشتی است معتدل و مرطوب و دارای 400 تن سکنه . از رودخانه ٔ سردآب مشروب میشود. محصول عمده اش برنج و...
-
واژههای همآوا
-
حرتة
لغتنامه دهخدا
حرتة. [ ح ُ ت َ ] (ع اِمص ) تیزی طعم خردل و تندی آن در بینی . (منتهی الارب ).
-
حرتة
لغتنامه دهخدا
حرتة. [ ح ُ رَ ت َ ] (ع ص ) بسیارخوار. پرخواره . پرخور (مرد). (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
هرط
لغتنامه دهخدا
هرط. [ هَِ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ هرطة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هرطة شود.
-
پیرمیش
لغتنامه دهخدا
پیرمیش . (اِ مرکب ) میش پیر. گوسپند بزادبرآمده . گوسپند کهنسال . هرطة. (منتهی الارب ).
-
قشلاق کلارستاق
لغتنامه دهخدا
قشلاق کلارستاق . [ ق ِ ک ِ رُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای ناحیه ٔ کلارستاق شهرستان نوشهر است . حدود دهستان از شمال دریای خزر و از خاور دهستان کران ، از جنوب دهستانهای کلاردشت و بیرون بشم و از باختر به دهستان لنگا از شهرستان شهسوار است . بخش چالوس ا...