کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علف هرز(ه)
لهجه و گویش تهرانی
علف مزاحم کشت،بدون تربیت،رشد زیاد
-
مث سگ هرز مَرَض(مرس)
لهجه و گویش تهرانی
پاچه گیر و بد اخلاق
-
واژههای همآوا
-
هرز کِردن
لهجه و گویش بختیاری
harz kerdan برآوُرد کردن بهاى محصولات باغ براى تعیین اجاره بهاى آن.
-
جستوجو در متن
-
وجین، وجین کردن
لهجه و گویش تهرانی
علفهای هرز را کندن.
-
بجی
لغتنامه دهخدا
بجی . [ ب ُ ج ُ ] (اِ) در تداول محلی جدا کردن علفهای هرز از محصول و کندن آنها. وجین . بی خو.- بجی کردن ؛ کندن علف هرز (در اصطلاح گناباد). وجین کردن . بی خو کردن .
-
wastes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضایعات، اتلاف، هرز دادن، ضایع کردن، حرام کردن، مصرف کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، از بین رفتن، سیاه کردن، ضعیف شدن، بی نیرو و قوت کردن
-
wasting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتلاف، هرز دادن، ضایع کردن، حرام کردن، مصرف کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، از بین رفتن، سیاه کردن، ضعیف شدن، بی نیرو و قوت کردن
-
weeded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علف های هرز، وجین کردن، کندن علف هرزه
-
waste
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدر، ضایعات، اتلاف، هرز دادن، ضایع کردن، حرام کردن، مصرف کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، از بین رفتن، سیاه کردن، ضعیف شدن، بی نیرو و قوت کردن، زائد، باطله
-
put-down
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده کردن، از بین بردن، بزور بچیزی خاتمه دادن، کنار گذاردن، خوار وخفیف کردن، هرز اب ساختن
-
disc harrow
چنگۀ بشقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ابزاری در خاکورزی برای خرد کردن کلوخ و جمعآوری علفهای هرز و یکنواخت کردن سطح خاک که از چندین بشقاب مقعر ساخته شده است
-
putdown
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشردن، از بین بردن، بزور بچیزی خاتمه دادن، کنار گذاردن، خوار وخفیف کردن، هرز اب ساختن
-
weed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علف هرز، علف هرزه، دراز و لاغر، علف تب بر، پوشاک، وجین کردن، کندن علف هرزه
-
وجین
لغتنامه دهخدا
وجین . [ وَ / وِ ] (اِ) وجین کردن . پاک کردن کشت از علف هرزه و خودرو. (ناظم الاطباء). کندن علف های هرز از زمین زراعتی . واچین کردن . فرخوکردن کشت . گزین کردن کشت . (یادداشت مرحوم دهخدا).