کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرزه لای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کندن علف هرزه
دیکشنری فارسی به عربی
عشب ضار
-
هرزه درایی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فک
-
سگ هرزه مَرَز(=قلاده)
لهجه و گویش تهرانی
کسی که با همه دعوا میکند
-
هرزه مررَز/مرس/مرض
لهجه و گویش تهرانی
سگ بی قلاده و گیرنده،آدم فحاش
-
مفت و هرزه گوئی
فرهنگ گنجواژه
بد دهنی.
-
هرزه و لاس
فرهنگ گنجواژه
بی بندوبار.
-
هرزهگرد و هرجائی
فرهنگ گنجواژه
ولگرد.
-
هرزهگو و وِلِنگ
فرهنگ گنجواژه
بی قید، بی ادب.
-
بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
دیکشنری فارسی به عربی
بطاطة
-
از علف هرزه پاک کردن
دیکشنری فارسی به عربی
غشاش
-
واژههای همآوا
-
هرزهلای
واژگان مترادف و متضاد
بیهودهگو، لافزن، هرزهگو
-
جستوجو در متن
-
لای
لغتنامه دهخدا
لای . (فعل امر، نف ) امر از لاییدن ، گفتن . گفتار و کلام . (غیاث ). گفتن همچو هرزه لای یعنی هرزه گوی و می لاید یعنی میگوید و به معنی هرزه گوینده نیز گویند و امر به این معنی نیز هست یعنی هرزه بگوی . (برهان ).- هرزه لای ؛ یاوه گوی . بیهوده گو. که سخنا...
-
لای
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ لاییدن) [قدیمی] lāy ۱. = لاییدن۲. لاینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ◻︎ چند باشی چون تبیره «هرزهلای» / همچو نی در پرده رو آهسته لای (تاجبها: لغتنامه: لای).
-
لا
لغتنامه دهخدا
لا.(فعل امر) مخفف لای ، امر از لاییدن . || (نف مرخم ) مخفف لاینده . هرزه لا، هرزه گو، پرگو. (برهان ).