کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرجاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هرجاب
لغتنامه دهخدا
هرجاب . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برغان ولیان شهرستان کرج واقع در 33 هزارگزی شمال باختری کرج و 9 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ کرج به قزوین . جایی کوهستانی و سردسیر و دارای 278 تن سکنه است . محصول عمده اش غلات و بنشن و انگور و میوه های دیگر و آب مشر...
-
هرجاب
لغتنامه دهخدا
هرجاب . [ هََ / هَِ / هَُ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). در شعر عامربن طفیل مذکور است . (معجم البلدان ).
-
هرجاب
لغتنامه دهخدا
هرجاب . [ هَِ ] (ع ص ) دراز از مردم و جز آن . (منتهی الارب ). هرجب . (اقرب الموارد). || عظیم و ستبر از هر چیز. (اقرب الموارد از التاج ). رجوع به هرجب شود.
-
جستوجو در متن
-
هرجب
لغتنامه دهخدا
هرجب . [ هَِ ج َب ب ] (ع ص ) دراز از مردم و جز آن . (منتهی الارب ). هرجاب . (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به هرجاب شود.
-
دراز
لغتنامه دهخدا
دراز. [ دَ / دِ ] (ص ) طویل . مقابل کوتاه . طولانی . نقیض کوتاه . (برهان ). مستطیل . مستطیله . طویله . مقابل قصیر. طویل و آن یا طولی است عمودی ، چنانکه از بالائی بدان بینند، چون : گیسوانی ،دستی ، ریشی دراز یا مقابل پست و آن طولی باشد عمودی ، چون از ز...