کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هرات
لغتنامه دهخدا
هرات . [ هََ ] (اِخ ) دهی است به پارس . (منتهی الارب ). از توابع یزد محسوب میشود. حد شمالی آن رباطات ، شرقی شهربابک ، جنوبی خاک نیریز و غربی بوانات فارس است . مرکز بلوک تاج آباد و مجموعاً شامل 7 قریه است و 891 تن سکنه دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان )...
-
هرات
لغتنامه دهخدا
هرات . [ هََ ] (اِخ ) شهری است به خراسان . (منتهی الارب ). هرات از اقلیم چهارم است . طولش از جزایرخالدات «صدک » و عرض از خط استوا «لدک ». آن را امیری ، هرات نام از توابع جهان پهلوان نریمان ساخت . اسکندر رومی بعد از خرابی تجدید عمارتش کرد. دور باروش 9...
-
هرات
لغتنامه دهخدا
هرات . [ هََ رْ را ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). هرت . هروت . هریت . (اقرب الموارد).
-
هرات
لغتنامه دهخدا
هرات . [ هَِ ] (ص ) نیک بخت و نام بخت نیک . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).
-
واژههای مشابه
-
وادی هرات
لغتنامه دهخدا
وادی هرات . [ ی ِ هََ ] (اِخ ) ناحیه ای که سیستان در جنوب آن واقع است . (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2189).
-
هاشم هرات
لغتنامه دهخدا
هاشم هرات . [ ش ِ ] (اِخ ) دهی است در ده و نیم فرسخی جنوب مروست . (یادداشت مؤلف ).
-
هرات رود
لغتنامه دهخدا
هرات رود. [ هََ ] (اِخ ) در حبیب السیر نام هری رود همه جا به همین صورت ضبط شده است . رجوع به هری رود شود.
-
هرات مروست
لغتنامه دهخدا
هرات مروست . [ هََ ت ِ م َ وَ ] (اِخ )یکی از دهستان های چهارگانه ٔ بخش شهربابک شهرستان یزد که از شمال به کویر لوت و ابرقو و ارتفاعات چاه شیخ ، از جنوب به دهستان حومه و از خاور به دهستان جوزم محدود است . بیشتر اراضی دهستان کویر یا شن زار است . هوای آن...
-
هرات بر
لغتنامه دهخدا
هرات بر. [ هََ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوشیان شهرستان رودسر که در 27 هزار و پانصدگزی جنوب خاوری رودسر و پنج هزارگزی چابکسر واقعشده و جلگه ای معتدل و مرطوب و دارای 100 تن سکنه است . محصول عمده ٔ آن برنج ، چای ، لبنیات و کار مردم زراعت و گله دار...
-
هرات بر
لغتنامه دهخدا
هرات بر. [ هََ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رحیم آباد شهرستان رودسر که در 18 هزارگزی جنوب رودسر و 6 هزارگزی باختر رحیم آباد واقع شده و جایی معتدل و مرطوب و دارای 80 تن سکنه است . محصول عمده اش برنج و چای است . این ده در کنار راه شوسه ٔ اشکور قرار گ...
-
هرات بر
لغتنامه دهخدا
هرات بر. [ هََ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از دهات گلیجان تنکابن بوده است . (از مازندران و استرآباد رابینو ترجمه ٔ فارسی ص 142). دهی است از دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار واقع در 12 هزارگزی جنوب شهسوار و کنار رودخانه ٔ سه هزار. جایی جنگلی و کوهستانی است و 1...
-
چارباغ هرات
لغتنامه دهخدا
چارباغ هرات . [ غ ِ هََ ] (اِخ ) این چارباغ غالباً منزلگاه سلاطین بوده . (مرآت البلدان ج 4 ص 35).
-
جامع هرات
لغتنامه دهخدا
جامع هرات . [ م ِ ع ِ هََ ] (اِخ ) مسجدی است در هرات . مؤلف مرآت البلدان آرد: مسجد مابین دروازه ٔ خوش و هرات واقع شده و موضعی که مسجد در آن بنا شده از بهترین نقاط شهراست . بهمین جهت مسجد را در وسط شهر نساخته و در محل مزبور بنا کرده اند. بانی اول مسج...
-
باد هرات
لغتنامه دهخدا
باد هرات . [ دِ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باد شمال را گویند و آن از طرف مشرق است بجانب مغرب برخلاف باد دبور. (برهان ). باد صبا. (ناظم الاطباء). باد شمال را گویند و آن از جانب مشرق است بمغرب و بخوبی معروف است . حکیم ازرقی هروی گفته : مرا شمال هری...