کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هذاهذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هذاهذ
لغتنامه دهخدا
هذاهذ. [ هََ هَِ ] (ع اِ) آنانکه هر کس را ببینند گویند از ایشان است و از خدمتکاران ایشان . (منتهی الارب ).
-
هذاهذ
لغتنامه دهخدا
هذاهذ. [ هَُ هَِ ] (ع ص ) برنده . (منتهی الارب ). قَطّاع . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
هزاهز
لغتنامه دهخدا
هزاهز. [ هَُ هَِ ] (ع ص ) سبک . || شتاب . (منتهی الارب ). || ماء هزاهز؛ آب بسیار روان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پرصدا: بعیر هزاهز؛ ای شدیدالصوت . (اقرب الموارد).
-
هزاهز
لغتنامه دهخدا
هزاهز. [هََ هَِ ] (ع اِ) در مؤیدالفضلا در جنب لغات فارسی نوشته شده . جنبش و حرکتی را گویند که از ترس خصم در میان لشکر به هم رسد، و در کنزاللغه به معنی فتنه ها نوشته شده که جمع فتنه باشد. (برهان ). فتنه ها که مردمان در آن جنبند. (منتهی الارب ). آشوب ...
-
هزاهز
فرهنگ فارسی معین
(هَ هِ) [ ع . ] (اِ.) ج . هزهزة . جنگ ها، فتنه ها.
-
هزاهز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] hazāhez ۱. فتنهها و حوادثی که مردم را به جنبوجوش بیاورد: ◻︎ روارو برآمد ز راه نبرد / هزاهز درآمد به مردان مرد (نظامی۵: ۸۳۵).۲. جنگها؛ شداید.