کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هدنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هدنگ
/hadang/
معنی
اسب سفید؛ خنگ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هدنگ
لغتنامه دهخدا
هدنگ . [ هََ دَ ] (اِ) هدنج . اسب خنگ . (برهان ). رجوع به هدنج شود.
-
هدنگ
فرهنگ فارسی معین
(هَ دَ) (اِ.) اسبی که سفید باشد.
-
هدنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هدنج› (زیستشناسی) [قدیمی] hadang اسب سفید؛ خنگ.
-
جستوجو در متن
-
اسب سفید
واژهنامه آزاد
هدنگ.
-
هدنج
لغتنامه دهخدا
هدنج . [ هََ دَ ] (اِ) اسب خنگ را گویند یعنی اسبی که موی او سفیدباشد. (برهان ). ظاهراً برساخته ٔ فرقه ٔ آذرکیوان است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هدنگ . رجوع به هدنگ شود.