کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هدایت نیمه عامل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چراغ هدایت
لغتنامه دهخدا
چراغ هدایت . [ چ َ / چ ِ غ ِ هَِ ی َ ] (اِخ ) کنایه از حضرت رسول اکرم (ص ). حضرت رسول خدا صلی اﷲ علیه وآله . (مجموعه ٔ مترادفات ص 123). چراغ شرع . || قرآن مجید. (مجموعه ٔ مترادفات ص 272). کنایه از قرآن مجید. چراغ شرع . رجوع به چراغ شرع شود.
-
هدایت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تصرف , عجل مخصي , مباشر
-
قابل هدایت
دیکشنری فارسی به عربی
منطاد
-
هدایت گر
دیکشنری فارسی به عربی
ملاح
-
هدایت ظاهری
دیکشنری فارسی به عربی
دخول
-
محل هدایت شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← محل هدایت
-
command guidance
هدایتِ بهفرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی هدایت موشکی که در آن فرمانهای هدایت موشک از منبعی خارج از موشک ارسال میشود
-
fly by wire, FBW
هدایت پرواز برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی سامانۀ هدایت پرواز که با استفاده از نشانکدهی/ سیگنالدهی الکتریکی کار میکند
-
fly by light, FBL
هدایت پرواز نوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی سامانۀ هدایت پرواز که با نشانکدهی/ سیگنالدهی ازطریق تارهای نوری کار میکند
-
call forwarding no reply
هدایت خط بیپاسخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] خدماتی که برخوانیهای ورودی مشترک را، در صورت پاسخ ندادن، به شمارۀ مشخص دیگری منتقل کند
-
call forwarding busy, CFB
هدایت خط مشغول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که تمام برخوانیهای ورودی مشترک را، در صورت اشغال، به شمارۀ مشخص دیگری هدایت کند
-
call deflection
هدایت خط موردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که کاربر با استفاده از آن، برخوانی ورودی خود را پس از برقراری ارتباط، بدون پاسخگویی به شمارۀ دیگری منتقل کند
-
call forwarding unconditional
هدایت خط نامشروط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که تمام برخوانیهای ورودی به مشترک را به شمارۀ مشخص دیگری منتقل کند
-
capillary control
هدایت مویینهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نظریهای مهجور که بر پایۀ آن جریان نفت ازطریق لولههای مویین مخزن به حفرۀ چاه جاری میشود
-
radar navigation guidance
هدایت ناوبری راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] یکی از انواع خدمات راداری که در آن رادار زمینی هواگرد را در خط سیر پرواز (course) هدایت میکند