کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هجنت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هجنت
/hojnat/
معنی
۱. سخن زشت، معیوب، و ناشایست.
۲. عیب؛ زشتی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هجنت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: هجنة، جمع: هُجَن] [قدیمی] hojnat ۱. سخن زشت، معیوب، و ناشایست.۲. عیب؛ زشتی.
-
واژههای همآوا
-
هجنة
لغتنامه دهخدا
هجنة. [ هَُ ن َ ] (ع اِ) عیب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سخن معیوب . (منتهی الارب ). عیب و قبح کلام و آنچه سخن را عیب دارد. (اقرب الموارد). || اضاعت علم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): احفظ علمک عن الهجنة و ان للعلم نکداً و آفة و هجنة. (اقرب...
-
حجنة
لغتنامه دهخدا
حجنة. [ ح ُ ج َ ن َ ](ع اِ) حُجْنَه . رجوع به حُجْنَه (معنی دوم ) شود.
-
حجنة
لغتنامه دهخدا
حجنة. [ ح ُ ن َ ] (ع اِ) کژی . (منتهی الارب ). اعوجاج . کجی : حجنة المغزل ؛ آهنی کج که بر سردوک باشد و نخی که میریسند، بدان آویخته شده و درازمیگردد. (منتهی الارب ). آهن کژ در سر جلک . ج ، حجن . (مهذب الاسماء). آهن سر دوک . || حجنة الثمام ؛ برگ گیاه ی...
-
جستوجو در متن
-
هجن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ هُجنَة] [قدیمی] hojan = هجنت
-
هجان
لغتنامه دهخدا
هجان . [ هَِ ] (ع مص ) هجنة. قبل از بلوغ زناشویی کردن . || گشن گرفتن و زاییدن در دوسالگی . || هجنت زندته ؛ شعله ور نشد آتش زنه با یک زدن چخماق .لم تور بقدحة واحدة. هجانة. هجونة. || بارور شدن درخت خرما در کوچکی . (از معجم متن اللغة).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن العلأبن منصور المخزومی الأدیب النحوی ، المعروف به الصدربن الزاهد، مکنی به ابوالعباس . وفات او به سیزدهم رجب به سال 611 هَ .ق . در هشتاد و اند سالگی بود. و او اختصاصی عظیم به شیخ ابوسعیدبن خشاب داشت و هیچگاه از وی...