کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هجف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هجف
لغتنامه دهخدا
هجف . [ هََ ج َ ] (ع مص ) گرسنه شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || فروهشته گردیدن شکم کسی . (منتهی الارب ). استرخاء بطن . (اقرب الموارد). || پراکنده شدن آنچه در زمین است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
هجف
لغتنامه دهخدا
هجف . [ هَِج َف ف ] (ع ص ) شترمرغ سالخورده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || درشت اندام گران سنگ از شترمرغ و از مردم . (منتهی الارب ). جافی الثقیل من النعام و من الناس . (اقرب الموارد). || دراز سطبر و فراخ شکم . (منتهی الارب ). الرغیب الجوف . (اقرب...
-
واژههای همآوا
-
حجف
لغتنامه دهخدا
حجف . [ ح َ ج َ ] (ع اِ) ج ِ حَجَفَة. (منتهی الارب ). || نوعی ماهی . (دزی ج 1 ص 254).
-
جستوجو در متن
-
هجفجف
لغتنامه دهخدا
هجفجف . [ هََ ج َ ج َ ] (ع ص ) شترمرغ سالخورده . || درشت اندام گران سنگ از شترمرغ و از مردم . || دراز سطبر و فراخ شکم . (منتهی الارب ). الرغیب الجوف . (اقرب الموارد). هِجَف ّ. رجوع به هجف شود.
-
گرسنه شدن
لغتنامه دهخدا
گرسنه شدن . [ گ ُ رِ / رُ ن َ / ن ِ / گ ُ س َ / س ِ ن َ /ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) احتیاج به طعام پیدا کردن . اشتها پیدا کردن . گرسنه گشتن . اِنهقاع . تَقَع. تَنَحﱡس . جوعة. عَلَة. هَیع. هَفوَة. هَجف . (منتهی الارب ).
-
سالخورده
لغتنامه دهخدا
سالخورده . [ خوَر / خَرْ / خُرْ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از بسیارسال . (انجمن آرا). فرتوت و معمّر. (شرفنامه ٔ منیری ). سالدیده . مسن . سالخورده : دَهری ؛ مرد سالخورده . هِرمِل ؛ ناقه ٔ سالخورده . دَویل ؛ گیاه سالخورده . دَهکَم ؛ پیر سالخورده . هج...