کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هبوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هبوا
واژهنامه آزاد
بیدار شوید
-
هبوا
واژهنامه آزاد
بیدار شوید
-
واژههای همآوا
-
هبوع
لغتنامه دهخدا
هبوع . [ هََ ] (ع ص ) شتری که در رفتن شتاب کند و با کمک گردن رود. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (لسان العرب ). ابن اعرابی گوید : و انی لاطوی الکشح من دون ما انطوی و اقعط بالخرق الهبوع المراجم .
-
هبوع
لغتنامه دهخدا
هبوع . [ هَُ ] (ع اِمص ) رفتار خر کند که تیزرو نباشد. (ناظم الاطباء). رفتار خرخاصة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بناگاه فراپیش آمدگی قوم از هرجای . (ناظم الاطباء).
-
هبوع
لغتنامه دهخدا
هبوع . [هَُ ] (ع مص ) گردن دراز کرده رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). گردن دراز کرده رفتن شتر. (معجم متن اللغة). || کند رفتن خر. (معجم متن اللغة). کند رفتن خر و جز آن . (اقرب الموارد). || بشتاب رفتن و با کمک گردن رفتن . (اقرب المو...
-
جستوجو در متن
-
سکاری
لغتنامه دهخدا
سکاری . [ س ُ / س َ را ] (ع ص ، اِ) ج ِ سکران . (مهذب الاسماء) (دهار). مستان . (غیاث ) : در حلقه ٔ گل و مل خوش خواند دوش بلبل هات الصبوح هبوا یا ایها السکاری .حافظ.
-
هات
لغتنامه دهخدا
هات . [ ت ِ ](ع اِ فعل ) به معنی به من بده : هات یا رجل ؛ بده ای مرد. هاتی یا امراءة؛ بده ای زن . هاتیا یا رجلان و یا امرأتان و هاتوا یا رجال و هاتین یا نساء، مثل عاطین . و گویند: هاِت نه هاتیت و هات ان کانت بک مهاتاة و ما اهاتیک کما تقول ما اعاطیک ...
-
مل
لغتنامه دهخدا
مل . [ م ُ ] (اِ) نبیذ بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 322). شراب انگوری . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (غیاث ) (آنندراج ). می و شراب انگوری و هر مایع مسکر. (ناظم الاطباء). می . باده . مدام . راح . صهبا. خمر. عقار. قهوه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در سغدی...