کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هبهبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هبهبی
لغتنامه دهخدا
هبهبی . [ هََ هََ بی ی ] (ع ص ) مرد نیکو سرودگوی مر شتران را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آن کس که برای شتران هنگام راه رفتن آواز نیکو خواند تا بشتاب و نشاط روند. || نیکوخدمت مطلقاً. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (ل...
-
واژههای همآوا
-
حبحبی
لغتنامه دهخدا
حبحبی . [ ح َ ح َ بی ی ] (ع ص ) لاغر. نزار مردان و شتران .
-
جستوجو در متن
-
شترکش
لغتنامه دهخدا
شترکش . [ ش ُ ت ُ ک ُ ] (نف مرکب ) اشترکش . جزار. نحار. جزیر. که شتر را نحر کند. کسی که شترنحر میکند. (یادداشت مؤلف ). قصاب . قاصب . هبهبی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به اشترکش شود.
-
شبان
لغتنامه دهخدا
شبان . [ ش ُ / ش َ ] (اِ) چوپان را گویند که چراننده و محافظت کننده ٔ گوسفند باشد و او را به عربی راعی خوانند. (برهان قاطع). رشیدی در فرهنگ و هدایت صاحب انجمن آرا و به تبع اخیر صاحب آنندراج گوید: چوپان که اکثر در شب گله را پاسبانی کند ضد روزبان و شبان...