کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هبهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هبهب
لغتنامه دهخدا
هبهب . [ هََ هََ ] (اِخ ) نام وادی ای است از جهنم که جایگاه جباران و ستمگران است . (از معجم متن اللغة).
-
هبهب
لغتنامه دهخدا
هبهب . [ هََ هََ ] (ع ص ) گرگ سبک تیزرفتار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). اخطل گوید:علی انها تهدی المطی اذا عوی من اللیل ، ممشوق الذراعین هبهب . (از لسان العرب ).|| شتر سبک تیزرو. (معجم متن اللغة) (لسان العرب ). || تی...
-
واژههای همآوا
-
حبحب
لغتنامه دهخدا
حبحب . [ ح َ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حَبحبة.
-
حبحب
لغتنامه دهخدا
حبحب . [ ح َ ح َ ] (ع اِ) رفتار نرم آب . جری الماء قلیلا. (اقرب الموارد). || لاغر و نزار از مرد وشتر. || به لغت اهل مکه ، هندوانه . شامیانه . بطیخ هندی . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). در حجاز و بخصوص در مکه ، خربزه . خیار (بطیخ ، قثاء). نوعی خیار چنبر بزرگ و...
-
جستوجو در متن
-
هباهب
لغتنامه دهخدا
هباهب . [ هََ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ هبهب . (ناظم الاطباء). رجوع به هبهب شود.
-
هبهبة
لغتنامه دهخدا
هبهبة. [ هََ هََ ب َ ] (ع مص ) به شتاب رفتن . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). به شتاب و نشاط رفتن . (معجم متن اللغة). || درخشیدن سراب . || بیدار شدن از خواب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || بانگ بر زدن . || تیز شدن گ...