کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هبلاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هبلاء
لغتنامه دهخدا
هبلاء. [ هََ ] (ع ص ) مؤنث اهبل . زنی که عقل و خرد و تمیز خود را از دست داده باشد. (معجم متن اللغة). ج ، هُبل .
-
واژههای همآوا
-
هبلاع
لغتنامه دهخدا
هبلاع . [ هَِ ] (ع ص ) مرد پرخوار فراخ گلو که لقمه های بزرگ بردارد. (ناظم الاطباء). مرد بسیارخوار بزرگ لقمه ٔ فراخ گلو. (منتهی الارب ). مأخوذ از بلع. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). هبلع.
-
جستوجو در متن
-
هبل
لغتنامه دهخدا
هبل . [ هَُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اهبل و هبلاء. (معجم متن اللغة). رجوع به اهبل و هبلاء شود.