کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هبالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هبالة
لغتنامه دهخدا
هبالة. [ هََ ل َ ] (ع اِمص ) جستجوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || طلب . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). گفته میشود: ناله بهبالة. || فقدان عقل و تمیز. (المنجد).
-
هبالة
لغتنامه دهخدا
هبالة. [ هَُ ل َ ](اِخ ) نام جایی است . ذوالرمة گفته است : ابی فارس الحواء یوم هبالةاذا الخیل بالقتلی من القوم تعثر.و بعضی به فتح هاء ضبط کرده اند. ابوزیاد گوید. هبالة از آبهای بنی نمیر است و گویند که ذروةبن جحفة العبدی الکلابی روزی به طلب طعام برای ...
-
هبالة
لغتنامه دهخدا
هبالة. [هََ ل َ ] (ع اِ) یکی از درخت هبال . (معجم متن اللغة)(اقرب الموارد) (المنجد). || (اِخ ) نام ناقه ای . (منتهی الارب ). نام ماده شتری . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
حبالة
لغتنامه دهخدا
حبالة. [ ح َ بال ْ ل َ ] (ع اِ) هنگام و زمان چیزی . || گرانی . (منتهی الارب ).
-
حبالة
لغتنامه دهخدا
حبالة. [ ح َ بال ْ ل َ ] (ع مص ) رفتن . و کل فعالّة مشددة جائز تخفیفها کحمارة القیظ و صبارة البرد الا الحبالة فانها لاتخفف . (منتهی الارب ).
-
حبالة
لغتنامه دهخدا
حبالة. [ ح ِ ل َ ] (ع اِ) دام . احبول . احبولة. (منتهی الارب ). پای دام . (نصاب ) (دستوراللغة) (منتهی الارب ). دام صیاد. (منتهی الارب ). دام داهول . (محمودبن عمر ربنجنی ). و در بعض از لغت نامه ها:نوعی از دام . و در نسخه ای از مهذب الاسماء: دام آهو.و ...